(بخش اول )
متن کامل نهمین همایش از سلسله نشستهای تخصصی انجمن خوشنویسان آبیک پیرامون بررسی سیاه مشق در دوره قاجاره و تاثیر میرحسین خوشنویس باشی در آن ( پنجم آبانماه 1389 )
سخنرانان : استاد غلامحسین امیر خانی ، استاد علی شیرازی ، استاد دکتر جواد بختیاری
................................................................................................................
جهت مشاهده زندگینامه مرحوم میر حسین ترک روی تصویر زیر کلیک نمائید
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
اجازه مي خواهم به عنوان مقدمه عرايضم، با ديدن نمايشگاه، و با توجه به فعاليت جانانه و صميمانه دوستان هنرمندمان در اين شهر تاريخي که در عين کوچک بودن در موقعيت جغرافيايي قرار گرفته که دارد کم کم به جايگاهي مي رسد که حق موقعيت تاريخي و فرهنگي خود بوده، شهر آبيک که بنده در سنين کودکي خودم تقدير بود که از اينجا عبور کنم شايد ده تا خانه اينجا بود و چند تا کارخانه ذغال سنگ. امروز مي بينيم که در موقعيتي قرار گرفته که جايگاهي پيدا کرده در بين شهرهاي ايران، اين قسمتي که به ما مربوط است و موضوع هنر خوشنويسي است بنده مي توانم اين را با دقت عنوان کنم که جايگاه قابل قبولي پيدا کرده و در بين قله هاي بزرگي مثل شهر اصفهان، شيراز، مشهد، قزوين و تبريز شخصيت خودش را دارد نشان مي دهد. هنر به طور کلي علم و علم هم همينطور انسان محور است و ما مي بينيم بعضي از مراکز هنري در جاي جاي کشور عزيزمان ايران با سابقه سي ساله، چهل ساله اين موقعيت را ندارند. دليلش اين است که اين ستون خيمه اي که بايد اين خيمه را بلند نگه دارد و آنرا در بين ديگر موقعيت نشان دهد و بايد با انسانهاي شايسته اي هدايت شود: مديريت علاقمند بعلاوه هنرمندي که اخلاص داشته باشد عشق داشته باشد استعداد داشته باشد تلاشگر باشد و البته که در اينجا بايد بخاطر قدرشناسي از مقام استاد جوان عاليقدرمان سيدحيدر موسوي پايه اين مسئله را از همت و عشق و ارادت ايشان بدانيم.
درست است که منشا رشد هنري استاد جوان ما آقاي موسوي ابتدا در شهر قزوين و با حضور پربرکت مرحوم محصص شروع شد اما دوره ابتدايي همان اندازه ارزش و اعتبار دارد که دوره نهايي. براي اينکه دوره مقدماتي، جهت و سمت حرکت هنرمند را تعيين مي کند. منش و مرام او را تعيين مي کند. هنرجو در دوره نوجواني به اندازه اي حساس است که با همه عشق و ارادتش به محضر استاد قدم مي گذارد. نگاه استاد، سخن استاد، سرمشق استاد، و روح او را مي سازد و از همان ابتدا معلوم مي شود که اين هنرجو و اين مشتاق فضيلت، در چه سمت و سويي مي خواهد حرکت کند و اوج پروازش چه خواهد بود. آيا اين معلم در همان برخوردهاي اول به او اين سخن را مي رساند که: «مثل من نباش و بايد مثل خودت باشي». (آن رسمي که متاسفانه بعضيها دارند و هنرمند را محدود مي کنند که به شيوه خود آنها کار کنند.) حتما اين برخورد انساني و هنر پرورانه جناب مرحوم محصص بوده بعد هم که استاد عالي مقام بي نظير جناب آقاي شيرازي در دوره تکميلي و همچنين استاد بختياري اين استاد ]آقاي موسوي[ را به مقامي رسانده که امروز جز يکي از خوشنويسان طراز اول است.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
بنابراين شايد امروز اين فرصت پيداشده که بنده به عنوان پيشنهاد که شايد بيشتر از دو سه دهه قبل از انقلاب هم در ذهنم جاري بود و شرايطش فراهم نمي شد عنوان کنم: مي خواهم پيشنهاد کنم که جناب استاد عزيزمان سيدحيدر موسوي پشتيباني بکند استاد گرامي جوانمان و مديريت شهر آبيک حمايت بکنند بصورت يک اطلاع رساني خيلي وسيع شهرهاي مادر مثل همدان، کرج، هشتگرد، تهران، سمنان و قم که نزديکترند و احتمالا استقبال خواهند کرد فراخواني شود از روساي انجمن و هنرمندان آن شهر که بازديد کنند و نمايشگاه را مورد بررسي و تحليل قرار دهند. و به بهترين نوشته اي که بتواند تمام ابعاد هنري و کيفي و جايگاه اين نمايشگاه را با اين آثار درخشان بهتر از ديگران توصيف و تحليل کند نقد و بررسي کند تعريف تنها نه، همه ابعاد را ببيند، به پنج تا از بهترين نوشته ها و توصيفها و تحليلها و تفسيرها يک قطعه ازبنده حقير به عنوان جايزه بگيرد، يک قطعه از استاد عزيز جناب آقاي شيرازي، يک قطعه از استاد جناب آقاي بختياري يکي از استاد موسوي و يکي از آقاي عابديني. پنج قطعه به پنج نفر از بهترين نقد و بررسي نمايشگاه جايزه داده شود.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
چون تعريف و تمجيد خيلي خوب است اما بايد پشتوانه داشته باشد. اين هنرمندي که يک سال بايد با عشق و ارادت و با توجه به جميع مشکلاتي که ما همه مي دانيم آثاري به اين حد زيبا و درخشان بوجود بياورد بايد احساس کند که کار ارزشمندش ديده شده، ديدن هم معني دارد همينطوري بگوئيم: آفرين و بارک الله کافي نيست.
مي خواهم استدعا کنم استاد علي شيرازي و استاد بختياري عزيز تشريف بياورند در کنار هم راجع به موضوع جلسه بصورت يک مقدمه بنده عرض بکنم و بقيه را به دست ايشان بسپارم:
ابتدا اجازه مي خواهم در مورد انتخاب نام ميرحسين ترک يا ميرحسين خوشنويس باشي به دوستان عزيزمان که موضوع اين نمايشگاه و اين گردهمايي را به اين نام اختصاص دادند تبريک بگويم دليل اين تبريک را هم عرض مي کنم ما در همه زمينه ها در کشور عزيزمان بطور يک عادت تاريخي فقط به اوليها ارادت داريم و دومي ها را هيچ وقت نديديم به همين دليل تاريخمان تاريخ تحليلي نيست تاريخي که بتواند راه را نشان دهد به جواني که امروز مي خواهد بداند که فراز و فرود تاريخي اين مملکت به چه دليل اتفاق افتاده، اين چرائي ها را مي خواهد بداند مثلا گفته مي شود نادر رفت فلان جا و تمام شد. چه زمينه و بستري فراهم شد و چرا اين اتفاق افتاد؟ حالا در زمينه هاي ديگري که جنبه نظامي و قهرماني نداشته باشد که البته خودمان هم نقد داريم به اين برنامه که قضاوت در امروز نبايد کرد بايد شرايط آن زمان را سنجيد و قضاوت کرد. منظورم فقط بيان اين نکته است که ما ابعاد قضيه را به دقت يا مثلا دانشجويان عزيز ما نام ابوريحان بيروني و بوعلي سينا و استادان طراز اول را بلدند اما کلا نمي شود گفت که در چه شرايط سياسي و اقتصادي بوده اند.که اين بستر موجب شده که آنها رشد کنند و به آن مقام عالي برسند و اين تحليل نشده است ممکن است در کتابهاي تخصصي دانشگاهي افراد علاقمند ولي عموم مردم بايد بدانند اين دانستن موجب مي شود که امروز چراغ راه برايشان روشن شود و خودشان را تنظيم کنند به ترتيبي که به گذشته پرافتخار دوباره تجديد شود متبرک شود.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
عرض مي کنم موضوع سياه مشق بطور کلي در ابتدا مثلا از زمان ميرعماد به عنوان نوعي تمرين و ورزيده شدن ذهن و دست که اين هنرمند به نسبت تشخيصي که پيدا کرده و دقت نظري که دارد و الگوي ذهني که برايش فراهم شده با آثار گذشتگان مثلا خود را پرورش داده و دقت نظر پيدا کرده و تعادل را شناخته و تمام امتيازات ديگري که بايد يک خط طراز اول استاد وجود داشته باشد که البته خيلي مفصل مي شود صحبت کرد منتها بهتر است صد تا قطعه طراز اول بصورت اسلايد تصوير شود آنوقت مي تواند سودمند باشد و معني پيدا کند. اميدوارم چنين جلساتي باشد که مطالب از حالت توصيفي بصورت يک عينيتي بهتر بتواند انتقال پيدا کند.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
اما در دوره قاجار اتفاقي که افتاد (که از استاد بختياري خواهش مي کنم که بطور مفصل توضيح دهند) اين دوره هنري که در زمينه ادبيات اعم از شعر و نثر يا نقاشي يا موسيقي در اينجا اتفاق افتاد و انواع مکاتب هنري بوجود آمد که لحظه و حس و حالت را به شدت مورد توجه قرار داد. ممکن بود يک نقاش ده تاصبح قبل از طلوع آفتاب بيايد در جايگاهي که خودش دوست داد لحظه طلوع را بکشد (نقاشي کند) و احتمالا در يک دقيقه بايد تابلو را تمام کند چون آن نور عوض مي شود. خوب اين براي خود مکتبي شد به عنوان امپرسيونيسم. که آثار و طبعات آن در ديگر جاهاي دنيا هم تاحدودي منتشر شد و در عالم خوشنويسي اتفاقي که افتاد از لحاظ فني (که جا دارد در حد وسيعي راجع به آن صحبت شود) در حد مختصري: ميرعماد جايي بناي قرار داد که انصافا دست دوره قاجار در آن هست و همگي سعي کردند از ايشان به عنوان معلم و الگو، اقتباس همان کمال و جمال و عيار را بتوانند بازآفريني کنند که نتوانستند آدم بزرگي و طراز اولي بود ولي مثل ميرزاغلامرضا موفق نشد. حدود 6-5 تا چليپا بود. مي بينيم که اقتباس کرده از ميرعماد ولي به آن مقام و جايگاه نرسيده، اين عالي بود که بطور کلي از اينکه در آن قسمت، قطعه نويسي را مورد همت قرار دهند اصلا منصرف نشدند بدون اينکه رسما ببرند محضر ثبت کنند، نا گفته و نانوشته در ذهن خودشان اين اتفاق افتاد. بنابراين سياه مشق به نوعي آمان خواهي آنها را مي بايست پاسخ مي داد که آن آرزوي بدست نيامده خودشان رادر جلوه هاي ديگر خوشنويسي چه کتابت، چه قطعه نويسي و... باشد. در سياه مشق خواسته اند که به عرصه عمل دربياورند و آن رهايي که در عين حال آرزوي پرواز کردن در دل هنرمندان هست که فراتر از چارچوب ها بتواند حرکت و عمل کند و پاسخگوي روح و نياز عاطفي خودش باشد وجه تحقق ببخشد.
البته در اين مقام بعد از اينکه آن آرمان خواهي تا حدودي پاسخ داده شد در اثر ممارست و تجربه، ديگر عشق بازي مبدل مي شود. هنرمند ديگر به فکر اين نيست که مثلا اين کلمه راپيدا کند يا برش بهتر يا ترکيب بهتر يا فضاسازي بهتر، ديگر اصلا همه مقامات در ذهنش جايگاه نوعي نفس کشيدن که غيرارادي و بدون ملاحظه صورت مي گيرد و تنفس حساب کتاب ندارد که در دقيقه چند بار تنفس انجام مي شود و زندگي ما را دوام مي بخشد. هنرمند هم در آن مقام عالي عشق بازي، ديگر در فکر اين نيست که قاعده چيست و فضا چگونه بايد تنظيم شود و مرکب چه رنگي باشد و کاغذ چه باشد و زمان چه باشد و گاهي ممکن است نيمه شب از خواب بيدار شويد و الهامي و خواستي که در دل باشد اثري بيافرينيد که اگر دو ماه تمرين مي کرد چنين اثري ايجاد نمي شد اين يکي از خواص طبيعت هنر است که ناخودآگاه انسان مي تواند پاسخگوي آن مقام نهايي باشد بهرحال ممکن است از ميرحسين ترک آثار زيادي نديده باشيم ( يا آثار به اندازه اي که از ميرزا غلامرضا خوشنويس طراز اول يگانه تاريخ ايران از لحاظ تسلط بر اقلام مختلف يقينا ايشان بي نظيرند ) به آن مقام و جايگاه نرسيد يا کتابي از ايشان بنده نديده ام يا قطعات متعدد نديده ام فقط سياه مشق ايشان در دسترس است که تعداد محدودي است (تا جايي که بنده بخاطر دارم) شايد در خارج از ايران باشد که بايد مورد بررسي قرار گيرد. اما چگونه است که جايگاه دارد در عرصه خوشنويسي بسيار دشوار و در عين حال شامخ خوشنويسي ايران چه جايگاهي دارد. اين اتفاق در ديگر ابعاد هنري هم پيش آمده، مثلا مي بينيم نام هاتف اصفهاني بخاطر ترجيع بندش در کنار پنج يا شش قله طراز اول ادبيات ايران برده مي شود: فردوسي، حافظ و سعدي و نظامي و مولانا کجا و هاتف کجا؟ اما ترجيع بند حالي و کمالي دارد که جواب مي دهد گاهي يک بيت باعث مي شود شاعري در عرصه جاري شود. نمونه هايش را از زمان رودکي داريم تا امروز.
ميرحسين ترک هم از اين قبيل است ايشان در خاطره خوشنوسي ايران جايگاهي دارد اين اثر گذاشتن مهم است و شايد کساني هستند که خيلي بيشتر از ايشان آثار دارند کتاب نوشتند کتيبه ها نوشتند حتي در پايتخت بودند ايشان در تبعيد بودند چرا پس نامش در کنار قله ها ديده مي شود. دليلش اين است يک موجي يک شوري و يک رهايي و دلبري و دلپذيري در خط ايشان هست که هر بيننده اي را مسحور مي کند و هر کسي به ميزان بضاعت و ذوق و ظرفيت خود از آن بهره مي برد. خوشنويسان طراز اول امروز ما ممکن نيست از ميرحسين ترک کمي نمک و ادويه که خطشان را معطر کرده باشد وجود نداشته باشد.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
من هم سلام دارم خدمت همه حضار محترم و با تشکر فراوان از اداره ارشاد اسلامي آبيک و اداره کل ارشاد قزوين و همچنين استاد آقاي سيدحيدر موسوي و آقاي عابديني هنرمند برجسته ما که مسبب برگزاري اين جلسه باشکوه بودند.
در مورد سياه مشق همانطور که استاد فرمودند خاستگاهي دارد، حساب و کتاب و تمرين که اندازه کلمات و دور را تعيين مي کنند در همه خطوط وجود دارد مثلا در خط ثلث از قرن نهم داريم تا آخر قرن دهم و اينها نشانه هايي است از تمرين و در واقع ورزيده شده است. منتها در آثار ميرعماد استثنائا قطعاتي هست که من تصور مي کنم فقط به صرف قالب سياه مشق و فرم سياه مشق نوشته شده يکي از اين قطعاتي که اکثر شما ملاحظه فرموده ايد قطعه ايست در کتاب اطلس خط مرحوم استاد فضايلي استاد بزرگ معاصر ما چاپ شده قطعه ايست که در وسط يک سطر جلي صفحه آستان تو خلق را .......... و اطرافش هم سياه مشق، اين سياه مشق واقعا پيداست که صرف سياه مشق نوشته شده، و اين سياه مشق ها همينطور ادامه پيدا کرده تا رسيده به زمان قاجار.
در دوره قاجار سياه مشق کشف شد قبل از آن به نظر من کشف نشده بود. مي نوشتند اما به عنوان قالبي که اين همه ظرفيت داشته باشد تنوع داشته باشد و اصلا دنياي مدرني را براي خوشنويسي باز کند به نظر من کشف نشده بود. مثل اين است که مثلا ما در شهري يا روستايي راه مي رويم مي بينيم سنگهايي براي شالوده ساختمان استفاده شده، کسي که گوهر شناس است از آنجا عبور مي کند مي بيند اين سنگ قيمتي است حيف است براي شالوده ساختمان استفاده شود از يک قطعه صدها قطعه براي گردنبند و دستبند و زيورآلات مي توان استفاده کرد و بسيار اين سنگها قيمتي تر از اين است که چنين استفاده اي از آن شود و در دوره قاجار به نظر بدليل همان تحولات اجتماعي و سياسي و فرهنگي که ايجاد شده بود و ارتباطي ايران با کشورهاي غربي پيدا کرده بود که در واقع در آنجا مدرنيته داشت کاملا نهادينه شده بود اين تاثير به نظر من از آنجاست قطعا در زمان ميرزا غلامرضا و ميرحسين (که با اطمينان خاطر عرض مي کنم دوستان آنها احتمالا مي گفتند: «اينها چيست مي نويسيد که نه خودتان مي توانيد بخوانيد و نه جن». ولي با اينحال عده اي بودند که آنها را تشويق مي کردند که آثار آنها ماندگار شده و در زمينه خوشنويسي اگر امروز ما حرفي براي گفتن داشته باشيم بخصوص در رابطه با جهان مدرن امروز، يکي از آن چيزها سياه مشق است.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
در سياه مشق هاي ميرحسين، ميرحسين هنوز وابسته به شکل کلمات و حروف است يعني سعي مي کند که حروف و کلمات را بسيار دقيق بنويسد. حتي در جاهايي هم وابسته به زبان و متن است. اما در آثار ميرزا غلامرضا گرچه هنوز ارتباط با زبان و متن و مضمون وجود دارد اما به لحاظ طراحي حروف تغييراتي کرده، من باب مثال عرض مي کنم اگر شما بيائيد يک سياه مشق ميرحسين را، کلمات آن را قيچي بکنيد يا در فضاي مجازي فتوشاپ بغل هم بچينيد و چليپايي را در بياوريد، مي شود از سياه مشق هاي ميرحسين، چليپاي تمام عيار درآورد. يعني کلمات صحيح و سالم و به اندازه.
در آثار ميرزا غلامرضا اينگونه نيست آن کلمات فقط به درد همان سياه مشق ميخورد، پيداست که کشف ميرزا غلامرضا باز بالاتر از ميرحسين بوده منتها يک شيرينيهايي در خط ميرحسين هست که در خط ميرزا غلامرضا نيست. آنچه در خط ميرزا غلامرضا هست تفاوت دارد.
آن هم به دليل اينکه فضاي سياه مشق را شناخته و با طراحيهاي بسيار متنوع از دفتري نويسي عمودي، مورب نويسي، چپ و راست نويسي، درهم نويسي، گردان نويسي و انواع و اقسام اينها را تجربه کرده و اين اجازه را به مرکب و قلم مي داده که آزاد حرکت کند و کنترل آنچناني که مثلا در قلمهاي چليپا مجبور هستيم کنترل کنيم در اين قلم آزادي خاصي در آن وجود دارد و اين را به عنوان امتياز ميرزا غلامرضا به نظرم رسيد که عرض کنم و بقيه صحبتها را به استاد بختياري مي سپارم.
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
..............................................................................................................................
با عرض سلام و خسته نباشيد بسيا خوشوقتم که در اين همايش فرهنگي حضور دارم و چهره ماه شما را مي بينم و درود مي فرستم به روح پرمهر استاد محصص که حلقه مهر در مجموعه فرهنگيمان بوده اند بويژه در عرصه اقليم استان قزوين. مغز حرف و بنياد سخن را اساتيد گرانقدرم اشاره فرمودند. چند نکته را من به عنوان حاشيه اشاره داشته باشم که فرق است بين ساختار تنظيمي سياه مشق و سطر نويسي يا چليپانويسي يا نوع نگاه هنرمند فرق دارد در نوشتن چليپا يا سطر يا سياه مشق. در سطر و سياه مشق تنظيم بسيار دقيق تر است.
هنرمند يک روح رياضي فوق العاده اي را لازم دارد بد نيست داخل پرانتز اشاره کنم بهترين رياضيدانان تمام تاريخ هنرمندان هستند هرچند در دوران دبيرستان نمره رياضي را کم مي شدند از نظر باطن، هنرمندان، رياضي ترين ذهنها را دارند. بنابراين در ساختار شکل دهي يا ترکيب بندي هر اثر هنري چيزي که خيلي خيلي مهم است داشتن روح رياضي است. يعني حساب و کتاب تنظيم کردن، چيدمان، يا بقول فرنگي ها: کمپوزيشين يا فرانسوي: کمپوزيسيون, ترکيب بندي خيلي مهم است و تنظيم. در چليپانويسي کنارهم نشاندن کلمات بسيار اهميت دارد. براي اينکه استاد کل ميرعماد چليپانويسي کاري کرده است که خوشنويسان مابعد کارشان سخت شده است. در نوشتن آن چيدمان مخ رياضي که ميرعماد داشته، نه اينکه سياه مشق بدليل فرار از تنظيم بوده، نوع تنظيم در سطرنويسي خيلي دقيق تر است در سياه مشق نويسي همانطور که استاد اشاره کردند اول جنبه مشق داشته اصلا شايد وجه تسميه سياه مشق آن بود که کاغذ خيلي کم بوده (کاغذ خوب و مناسب خوشنويسي خيلي کم بوده) در دوره تيموري يا قبل تر، بنابراين تمام فضاي کاغذ را مي نوشتند تا سياه شود و فقط به قصد تمرين بوده و آرام آرام که وضعيت کاغذ بهتر مي شود الزام ادبي از بين مي رود که حتما مطلبي را خوشنويس مفهوم ادبي بنويسد عامل الزام ادبي در نوشتن سياه مشق حذف مي شود. همانطور که استاد اميرخاني اشاره فرمودند در دوره هايي مشق نويسي بوده به تدريج طبق صحبت استاد شيرازي حس و حال فراتر از رياضيات توام با حس و حال توانسته يک تجربه شود.
..............................................................................................................................
من اينجا عرضم را کوتاه مي کنم و پيشنهاد دارم در طول فرمايشات اساتيد سوالهايي که داريد چه در مورد سياه مشق چه قطعه نويسي عنوان بفرماييد.. . . . . . .
( با تشکر از هنرمند گرامی جناب آقای احمد سلطانیان از آبیک قزوین برای ارسال تعدادی از تصاویر آثار )
و تشکر و سپاس از هنرمند ارزشمند سرکار خانم صابریان از سمنان برای تبدیل و تایپ متن سخنرانی اساتید در این همایش که کار بسیار مشکلی بوده ، برای ایشان آرزوی صحت و سلامتی و موفقیت روز افزون از درگاه ایزد منان داریم
.............................................................................................................................شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید