خراسان پايتخت شکسته نويسي ايران است
تصاویر مربوط به این افتتاحیه
پيش از ورود به نگارخانه صبا براي افتتاح بيست و پنجمين نمايشگاه انفرادي استاد عليرضا کدخدايي مردم و مشتاقاني که روي پاگرد
پله هاي مشرف به نگارخانه منتظر ورود هستند يا در حال صحبت در خصوص جايگاه عليرضا کدخدايي در خط نستعليق شکسته بخصوص نستعليق جلي هستند که به نام او در تاريخ خوشنويسي ايران ثبت شده است، يا در حال خواندن بروشور نمايشگاه که مسمي به نام «هشتمين کاتب» است و روي آن صلوات خاصه حضرت رضا(ع) با خط زيباي کدخدايي نگاشته شده است.
سرانجام انتظارها پايان مي يابد و در ورودي نمايشگاه باز مي شود، هنگام ورود اولين چيزي که همه مي بينند دسته گل بزرگي است که از سوي انجمن خوشنويسان ايران به عليرضا کدخدايي هديه شده است و درست روبه روي در ورودي قرار داده شده است.
نگارخانه صباي موسسه صبا، روي هم رفته سه سالن دارد که سالنهاي طرفين سالن مرکزي کمي بيش از سي متر و سالن مرکزي نيز پهن تر از اين دو و حدود 40 متر مربع وسعت دارند. تمامي اين سالنها از تاريخ 8 تا 17 آبان پذيراي آثار نستعليق و شکسته نستعليق استاد عليرضا کدخدايي است که به مناسبت هشتم آبان سالروز تولد خجسته ثامن الحجج علي بن موسي الرضا(ع) به نمايش در مي آيند.
از نکات گفتني اين نمايشگاه مي توان به اشعار شاعران مختلف از سده هاي متفاوت تاريخ ادبيات ايران همچون: خيام، حافظ، سعدي، ميرزاده عشقي، شهريار، فريدون مشيري، اخوان ثالث(م.اميد) و هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سايه) اشاره کرد که توسط اين استاد برجسته نستعليق جلي در تابلوهاي بسيار زيبايي که هر کدامشان به شکل برجسته اي تذهيب هم شده اند مورد استفاده قرار گرفته است.
البته حسن سليقه استاد به اينجا ختم نمي شود، بلکه بايد بدانيد که در پايين هر تابلو نيز اشعار به کار رفته در تابلو به صورت خوانا و کوچک نوشته شده تا بيننده در انحناي خطوط و پيچ و خمهاي زيباي خطوط شکسته بتواند بفهمد شعري که نوشته شده چيست و از کيست. به عنوان مثال اين بيت از سايه که با خط شکسته نستعليق نوشته شده و شايد خوب نتوان خواند پايين تابلو به همراه معرفي شاعر نگاشته شده که: بهارا دامن افشان کن ز گلبن/ مزار کشتگان را غرق گل کن. البته اين اقدام قابل الگو برداري است، اقدام درخور توجهي که تاکنون در هيچ نمايشگاه خوشنويسي نديده بودم.
نکته قابل تأمل ديگر که البته مختص اين نمايشگاه هم نيست همان نکته اي است که هنرمندان هنرهاي تجسمي بيشتر بدان توجه نشان مي دهند و در هر نمايشگاه خوشنويسي و نستعليق شکسته قاعدتاً وجود دارد و آن اين است که از لابه لاي انحناي خطوط و يا خطوط دواري که در هر تابلو وجود دارد بخصوص در تابلوهايي که به آيه اي از قرآن و يا حديثي از معصومين(ع) مزين است مي توان و بايد «بي نهايتي» که منظور نظر هنرمند است را ديد، زيرا اگر نقطه اي روي دايره تصور کنيد، اين نقطه هم مي تواند ابتداي دايره فرض شود و هم انتهاي آن، لذا در هنرهاي تجسمي خطوط دوار نماد الوهيت و بي نهايت و معنا فرض مي شود. البته کساني که با هنر خوشنويسي آشنا هستند مي دانند وقتي سر قلم را بين 6 ميلي متر تا دو سانتي متر بگيرند نستعليق شکسته، جلي ناميده مي شود و هنگامي که سر قلم بيش از دو سانت باشد اين خط کتيبه ناميده مي شود. به هر حال آنچه در هر يک از اين دو خط وجود دارد دوار بودن و انحناي خطوط است که در هيچ کدام از خطوط نستعليق، ثلث، نسخ و ساير سبک هاي نوشتاري هنر خوشنويسي ديده نمي شود.
***
با ورود استاد بي بديل شکسته نستعليق يعني يدا... کابلي به نمايشگاه، لحظاتي پس از افتتاح، بازار ديده بوسي و دستبوسي داغ مي شود و اولين کسي که به استقبال و دستبوسي استاد مي رود عليرضا کدخدايي است. هم آغوشي اين دو استاد بزرگ نستعليق شکسته يادآور اين نکته است که يادمان نرود که به عکس دنياي تجارت، رفاقت و رقابت در دنياي هنر در کنار هم قرار مي گيرند و چنين صحنه هاي زيبايي را، فقط در اين عرصه مي توان ديد.
***
لحظاتي چند از افتتاحيه بي تشريفات و ساده نمايشگاه گذشته است که دور و بر استاد کدخدايي خلوت تر مي شود و من فارغ از بازديدي مختصر از آثار، تصميم مي گيرم براي مصاحبه به سراغش بروم. او با رويي گشاده و البته دلي پر درد و سينه اي پر از حرفهاي ناگفته به پرسشهايم پاسخ مي دهد. البته براي اينکه گفتني هايش ناتمام نماند به اتفاق قرار مصاحبه اي مشروح را به فرصتي ديگر موکول مي کنيم، ولي در حد اشاره بايد بگويم حرفهاي او چنين شروع شد:
در هفته هاي اخير که هم هفته خوشنويسي بود و هم هفته کرامت و تولد خواهر امام رضا و خود امام رضا(ع) با برگزاري چهار نمايشگاه مختلف روزهاي پرکاري را پشت سر گذاشتم. در نمايشگاه «تصوير مهر» که کار خيريه اي بود 50 درصد از فروش 30 اثر از 40 اثرم را که در نمايشگاه به نمايش درآمد تقديم کردم به يک مؤسسه خيريه براي کودکان با استعداد و بي بضاعت.
استاد کدخدايي نمايشگاه آثار شاگردان دوره فوق ممتاز و عالي خود در مشهد را دومين نمايشگاهش در اين روزها معرفي کرد و ادامه داد: سومين نمايشگاه هم همزمان با نهمين کنگره دندانپزشکي در مشهد بود که با نمايش 35 تابلوي خوشنويسي شده از خودم به انجام رسيد.
وقتي به پرسش اصلي خود در خصوص وضعيت کنوني هنر خوشنويسي در ايران مي رسم اين هنرمند واضع شکسته نستعليق جلي، گويي تازه سر حرفهايش باز مي شود و با آهي از سر درد مي گويد: اين سؤال بحث مفصلي را مي طلبد، اما در حد مختصر بايد بگويم اگر کمي دولتمردان ما بخصوص آقاي احمدي نژاد که نکته بين است دقت کنند به اين نکته که اگر خوشنويسي نبود کتابت قرآن هم رونقي نداشت و ساير کتابهاي ارزشمند ادبي و فرهنگي ديگر ايران زمين هم سرنوشت مبهمي داشت آن وقت به اهميت و جايگاه اين هنر والا بيشتر توجه مي شد.
وي در ادامه مثالي از درخواست کار در يک شرکت را به زبان مي آورد و مي افزايد: خوشنويسي در همه جا نفوذ دارد، حتي وقتي کسي به يک شرکت براي کاريابي مراجعه مي کند به او مي گويند درخواست خود را مکتوب بنويسد و تحويل بدهد.
البته خوشبختانه با آمدن کامپيوتر برخي از کارهايي که موجب وهن خوشنويسي مي شد مانند نوشتن تابلو براي اينکه فلان جا سرويس بهداشتي است ديگر انجام نمي شود، ولي دليل بر اين نيست که از نفوذ اين هنر در اقصي نقاط جامعه و کارهايي که افراد مي خواهند انجام دهند غافل شويم. خوشنويسي همه جا نفوذ دارد.
عليرضا کدخدايي به جايگاه اين هنر والا و ملي در بين جهانيان اشاره مي کند و ادامه مي دهد: به جرأت مي گويم که در هيچ کجاي دنيا هنر ما را به تذهيب و مينياتور و نقاشي و ... اين گونه هنرها نمي شناسند، بلکه تنها هنر ملي ايرانيان را در جهان، خوشنويسي مي دانند، پس اين همه بي توجهي به اين هنر ملي و والا چه توجيهي دارد؟!
کدخدايي بسته بودن دست هنرمند خوشنويس براي نوشتن هر چيزي را حسن اين هنر مي داند و مي گويد: به عکس نقاش که حتي مي تواند هر تصويري را به هر شکلي بکشد، دست هنرمند خوشنويس باز نيست که هر چه مي خواهد را بنويسد، اين هنر قواعد و محدوديتهاي خاص خود را دارد و در طول تاريخ، تمام ائمه ما قرآن را کتابت کرده اند، براي همين من نام اين نمايشگاه را که با ميلاد حضرت رضا(ع) مصادف شده «هشتمين کاتب» گذاشته ام. اين هنر آن قدر والاست که در حديثي از مولاي متقيان نقل شده هر کس بسم ا... را به خط خوش بنويسد به بهشت مي رود. پس مي بينيد که ائمه ما هم به اين هنر توجه ويژه داشته اند.
کدخدايي بي توجهي رسانه ها را نيز به اين هنر دليل ديگر مهجوريت خوشنويسي مي داند و اظهار مي دارد: متأسفانه صفحه هر روزنامه اي را مي گشاييم عکس يک هنرپيشه را مي بينيم که چند روز بيشتر نيست که وارد عالم هنر شده است، در حالي که عمر کساني مثل ما سالهاست در عرصه خوشنويسي سپري شده است، ولي آنچنان که بايد توجهي به اين هنر نمي شود. به قول شاعر: چهل سال عمرم به خط شد تلف/ سر زلف خط نامد آخر به کف. يعني ما پس از چهل سال تمرين و ممارست مداوم ادعايي نداريم، ولي ديگران با دو روز سابقه در هنرهاي ديگر ادعاها دارند!
کدخدايي بدتر از اين حرفها را نداشتن يک نشريه براي هنر خوشنويسي مي داند و مي گويد: هنوز يک نشريه جامع و کامل در خصوص هنر خوشنويسي در اين کشور چاپ نمي شود. آيا به نظر شما اين جاي سؤال و تعجب ندارد؟! در صورتي که در کشورهايي نظير هند و افغانستان و پاکستان خط فونت تمامي مطبوعاتشان خط نستعليق است، ولي در مهد خط نستعليق و شکسته نستعليق يعني ايران يک رسانه در مورد خوشنويسي وجود ندارد!
واضع شکسته نستعليق جلي مي افزايد: تا 40 سال پيش خط روزمره تمامي مردم ايران شکسته نستعليق بود که بدون نقطه گذاري روي حروف هم نوشته مي شد، يعني اگر کسي در نامه اي به دوستش روي حروف نقطه مي گذاشت آن فرد ناراحت مي شد، زيرا گمان مي کرد دوستش او را بي سواد فرض کرده است، ولي اکنون ببينيد کجاي کار هستيم!
وي توجه به مقوله اقتصاد هنر را از رهگذر توجه به هنر خوشنويسي مورد اشاره قرار داده و ابراز مي دارد: با تجربه اي که من در خصوص حضور در کشورهاي مختلف و نمايشگاه هاي متفاوت داشته ام معتقدم اين هنر به دليل ملي بودن و شناخته شدن در عرصه جهاني به عنوان هنر مختص ايرانيان مي تواند درآمد زايي زيادي هم براي هنرمندان و ساير اقشار جامعه داشته باشد، پس توجه به خوشنويسي از اين جهت هم مفيد است.
کدخدايي ادامه مي دهد: من خودم بارها به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي خراسان گفته ام شما فقط براي من گالري بگيريد من خودم حاضرم بليت رفت و برگشتم را بخرم و به هر کشوري که شما مي گوييد براي معرفي اين هنر بروم و درصدي هم از درآمدم را به شما بدهم، ولي متأسفانه اقدامي نکرده اند.
وي با بيان اينکه 7 شاگرد از هنرمندان تحت نظرش توانسته اند در جشن نستعليق رتبه هاي اول تا هفتم را کسب کنند، مي گويد: متأسفانه ما هميشه عادت کرده ايم به رفتگان بيش از زنده ها توجه کنيم. من با احترام به تمامي رفتگان بايد بگويم مسؤوليت ام نسبت به امروزيان و آيندگان است. من بايد حرف زمان خود را بزنم و به امروزيان آنچه را بلد هستم منتقل کنم تا شايد در اين وادي بي توجهي ها دست کم داشته هاي ما به آيندگان منتقل شود.
وي درباره اقامتش در مشهد نيز مي گويد: دوستان بزرگوار زيادي هستند که به دليل تمرکز امور در پايتخت، اقامت در تهران را به من توصيه کرده اند، حتي استاد شجريان هم اين پيشنهاد را به من کردند، ولي من زندگي در مشهد و همجوار بودن با آقا امام رضا(ع) و کنار آمدن با کاستي ها را به فراواني هاي پايتخت يا هر جاي دنيا ترجيح مي دهم و معتقدم امثال من سرانجام کارخود را خواهيم کرد هر چند برخي مشکلات وجود داشته باشد. پس چه بهتر که در شهرهايي که امکانات کمتري دارند اين کارها انجام شود. آنچه هم که به نام گلايه مي گوييم فقط از سر دلسوزي است و قصدي جز خيرخواهي در آن نيست.
***
استاد يدا... کابلي نيز در جريان بازديد از اين نمايشگاه سخنان قابل توجهي در مورد جايگاه هنر خوشنويسي بخصوص شکسته نستعليق در خراسان و جايگاه استاد کدخدايي در اين زمينه ابراز داشت که بي کم وکاست مرور مي کنيم:
فرهنگستان هنر به عنوان ميراث دار حرکتهاي فرهنگي و هنري نقش بسيار مهمي در برگزاري نمايشگاه هاي استادان هنرمند در عرصه هاي مختلف هنرهاي تجسمي به عهده دارد و هنرمندان بايد حضور دراين فضاي معنوي را به عنوان يک رويداد مهم در نمايش آثار هنري شان تلقي کنند.
در اين بين حضور هنرمند برجسته جناب استاد کدخدايي که سالهاست در قلم شکسته نقش مؤثري داشته و در اشاعه و ترويج اين هنر و تربيت نسل جوان در ابعاد نمايشگاهي و هنري نگاه و نگرشي بسيار ستودني به قلم شکسته دارند دراين نمايشگاه حضور شايسته اي است.
خط شکسته با توجه به سوابق درخشاني که در گذشته تاريخ ايران ايفا نموده و همچون اقلام پيشين خود نقش گسترده اي در ثبت و ضبط گنجينه معاني و شعر و ادب و حکمت و فضيلت بزرگان ايفا نموده، امروز نيز بنا بر ضرورت نياز در دنياي گسترده و متحول ارتباطات جهاني بايد با نگرشي منطقي در ابعاد هنري و انتزاعي و کاربردهاي هنري عرضه گردد.
گرچه ضرورت توجه به ريشه ها و سنتها امري مهم و اساسي به شمار مي رود، ولي هنرمندان امروز بايد با احترام و توجه به دستمايه گذشتگان به خلاقيت و فرديت هنري خويش بپردازند. همان گونه که هنرمندان برجسته تاريخ سالهاي کمال و پويايي خود را در ارائه دستاوردهاي به روز خويش جستجو کرده و به نمايش گذاشتند.
در خراسان بزرگ نيز با توجه به ساختار غني و پيشينه پر اعتبار و گرانقدري که در مکاتب مختلف ادبي، فرهنگي و هنري داشته، شاهد بوده ايم هنرمندان امروز اين استان گهرخيز بر چنين نگرشي پايبند بوده و نقش مؤثري در احياي هنرهاي سنتي گذشته ايفا نموده اند و در خط شکسته همين بس که استان خراسان را پايگاه معتبر و پايتخت شکسته نويسي ايران بناميم، به طوري که در بروز و ظهور استعدادهاي دو دهه اخير شاهد چهره هاي بسيار موفقي شده ايم که موجب افتخار و مباهات خوشنويسي امروز سرزمين ما هستند.
بي ترديد هنرمندان ارزشمند استاد علي اکبر رضواني، استاد عباس صحافي مقدم، استاد اسماعيلي مود در اين شمارند و نيز استاد عليرضا کدخدايي که با نگرشي تخصصي بر قلمي جلي نقش بسيار گسترده اي در نمايش هندسه مليح و دلکش خط شکسته براي اولين بار براي بينندگان وعلاقه مندان در سراسر کشور داشته است.
با اين اميد و آرزو که هنرمندان برجسته خوشنويسي کشور به امر ضرورت تحولات دنياي متمدن امروز توجه داشته و شاهد اين باشيم که تلاشي در خور توجه و تحسين مشتاقان و علاقه مندان اين قلم را ارائه نمايند و در هر گوشه اي از کشور شاهد شکوفايي و درخشش اين قلم وهنرمندان نام آور ديگري براي جامعه پر ارزش و پرافتخار خوشنويسي باشيم.
* علي زارعي
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید