گفتگوی روزنامه جام جم با استاد معظم یدالله کابلی خوانساری
با عنوان ايران پايگاه جهاني خوشنويسي
.....................................................................................................
.....................................................................................................
جام جم آنلاين: استاد يدالله كابلي خوانساري، از هنرمندان شكستهنويس ايراني است. او عضو عالي انجمن خوشنويسان ايران و دارنده گواهينامه درجه يك هنري نيز هست.
از ابتكارات او تركيب اقلام مختلف از غبار تا جلي و ششدانگ در يك صفحه است، به طوري كه هر قطعهاي فرم و فضا و تركيبي خاص خود را پيدا ميكند.
اين در حالي است كه شكستهنويسان پيش از او در تركيببندي از اقلام ريز و غالبا از يك قلم استفاده ميكردند.
وي فعاليتهاي رسمي خوشنويسي خود را از سال ۴۷ آغاز كرد. او خط نستعليق را حدود سه سال نزد سيدحسن ميرخاني آموخت.
بنا به گفته خودش، در آن زمان جز اندك نسخههاي خط شكسته نستعليق كه هر از چند گاه در نشريات چاپ ميشد اثري از اين نوع خط يافت نميشد، اما همين موارد محدود نظر استاد كابلي را به خود جلب كرد و وي تصميم به احياي اين خط گرفت و براي فراگيري فنون شكستهنويسي به بررسي آثار برجاي مانده از اساتيدي نظير درويش عبدالمجيد طالقاني، ميرزا كوچك اصفهاني و علياكبر گلستانه پرداخت.
استاد کابلي سال ۶۸ اولين گواهينامه استادي خط شكسته انجمن خوشنويسان ايران را دريافت كرد. وي عضو شوراي عالي تشخيص و ارزشيابي هنري مرحله استادي انجمن خوشنويسان ايران بوده و در سال ۸۵ هم به عنوان چهره ماندگار خوشنويسي ايران برگزيده شده است و نيز در سال90 نشان درجه يك هنري را دريافت كرده است.
او تاكنون در كشورهاي مختلف نظير انگلستان، ايتاليا، فرانسه، اسپانيا و پاكستان، شهرهاي مسكو و سنپطرزبورگ و شهرهاي مختلف كانادا و ايالتهاي مشهور آمريكا نمايشگاه برگزار كرده است.
استاد كابلي تاكنون بيش از 12 كتاب منتشر كرده كه ازجمله آنها ميتوان به سماع قلم، كلك شيدايي، باغ نظر، محراب خيال، رباعيات باباطاهر، نقش شوق، دولت قرآن، شكسته پيوسته، آينه ادراك، ديوان حافظ و... اشاره كرد.
در سالهاي دوركه فقط نسخههاي اندكي در زمينه خط شكسته نستعليق به چشم ميخورد، شما به عنوان يكي از هنرمندان جوان در عرصه خوشنويسي تصميم به احياي اين نوع خط گرفتيد. جايگاه شكسته نستعليق در آن سالها به چه شكل بود؟
خط شكسته به عنوان يكي از خطوط زيبا و ماندگار و به ياد ماندني شناخته ميشود. در واقع اين خط با رمز و راز و كشف و شهود بسياري در تركيببندي همراه است كه توسط مرتضي قلي خان شاملو به اوج رسيد. سپس در نيمه دوم قرن دوازدهم به دست نابغه بيبديلي به نام درويش عبدالمجيد طالقاني به اوج و تكامل رسيد و بعدها توسط هنرمندان ديگري استمرار يافت. زماني كه من به اين هنر روي آوردم، اگرچه جوان بودم، اما روحيه جستجوگري و پويايي باعث شد كه به سمت و سوي قلم شكسته نستعليق گرايش يابم. از اين رو به دنبال مطالعاتي كه در اين حوزه داشتم و از طريق رسالهها و مجلههايي كه در آن سالها به شكل محدود منتشر ميشد با خط شكسته آشنا شدم و همواره علاقهمندي خود را نسبت به اين خط دنبال ميكردم و براي ادامه اين تحقيقات از موزهها نيز بازديد ميكردم. شايد به اين خاطر بود كه تصور ميكردم موزهها عاليترين جايگاه براي معرفي هنر بودهاند و با گشت و گذار در موزههاي معتبر موجود در دنيا با الگوها و نمونههاي گوناگون خط آشنايي يافتم. بعد از آن كه از انجمن خوشنويسان فارغالتحصيل شدم به پيشنهاد شادروان خسرو زعيمي كه مديري فرهنگي و انساني لايق بود تصميم گرفته شد كه تعليم و آموزش اين خط را آغاز كنم.
يعني از سال 50 تدريس را در انجمن خوشنويسان آغاز كرديد؟
بله، وقتي ميخواستم آموزش خط شكسته را شروع كنم با خود فكر كردم شروع و ادامه اين مسير با به كار گرفتن اندوختهها و تعليماتي ميسر خواهد بود كه در اين باره طي سالهاي گذشته فراگرفتهام. البته در آن سالها هيچ استاد و مدرسي در زمينه شكسته نستعليق فعاليت نميكرد. در كلاسهاي آزاد خوشنويسي كه بعدها به نام انجمن خوشنويسان ايران معروف شد نيز ميتوان از شادروان استاد بوذري ياد كرد كه ذوقي هنري در قلم شكسته داشتند، با اين وجود مجالي براي آموزش حرفهاي اين خط وجود نداشت. همين براي من انگيزهاي شد تا بتوانم به حيات مجدد هنري بپردازم كه بعد از سيد گلستانه در سال 1318 (كه به نوعي آخرين مدرس قلم بوده است و پلي ميان نسلهاي گذشته و حال به شمار ميرفت)، به كلي از يادها فراموش شده بود. اين حركت خودجوش و دشوار به نظر ساده ميآيد. به هر روي، كلاسهاي آموزش در انجمن داير شد و اين رويداد نقطه آغاز شكلگيري ترويج خوشنويسي به شمار ميرود. بعد از دو سال به نظرم آمد كه تنها راه جدي شدن آموزش، قرار دادن خط شكسته در آزمون سالانه است. اين سياستگذاري نقش بسيار جدي در گسترش ترويج اين قلم در ميان هنرجويان داشت و بعدها شاهد تحول و توفيق رو به رشد آن شديم. گرچه بهانه پيدايش خط شكسته در آغاز به سرعت در نوشتن و تسريع بخشيدن به مكاتبات و مراسلات بود، اما در دهههاي بعدي شيوههاي هنري و انتزاعي پيدا كرد و قابليتهاي فراواني در هندسه اين خط به كار گرفته شد و مرقعات بيمانند و قطعات زيبايي از آن دورهها به ياد مانده است. در دوران معاصر كه كاربردهاي گذشته اين خط از ميان رفته سعي بر آن شد كه جداي از آموزش و تعليم و تاليف كتابهاي آموزشي هنري به ارائه جلوههاي تازه و بديع از اين خط بپردازم كه در گذشته نمونههايي از اين شيوه نه رايج بوده و نه به چشم آمده است. با باور اين وديعه الهي كه هنر نگاهي عميق به خلاقيتهاي دروني و كنكاشهاي فكري و پرواز خيال به شمار ميرود، گفتوگوي علمي نظري با عالم هستي و زندگي است. گرچه بعضيها با ذهنيتي بسته و عوالمي محدود و مهجور نسبت به اين نوع نوانديشيها در تقابل هنر و تضاد هستند و به هرصورت ممكن تلاش ميكنند تا حقيقت آشكار در طول تاريخ و همه تحولات بشري را كه با آن روبهرو بودهايم، انكار كنند و با اين اصل اساسي در زنجيره تكاملي بلوغ و بالندگي در جوامع رو به رشد به شمار ميرود كه دردنياي پيشرفته امروز شاهد آنيم.
...........................................................................................................
...........................................................................................................
آيا بعد از فعاليت در عرصه شكسته نستعليق تصميم گرفتيد گرايش خود را تغيير داده و در ديگر واديهاي خط نيز ورود كنيد؟
بله، رسالت من يقينا در اين ضرورت تاريخي تعريف ميشود كه توانستهام اين هنر شريف را كه روزگاري در متن جامعه قرار داشته و نقش بسيار عمده و عميقي را در ارتباطات مردم و جامعه ايفا ميكرد و به طور كلي فراموش شده بود، احيا كنم. گرچه در اين چند سال اول سعي ميكردم به نقل از آثار در دسترس يا نمونههايي از كپيهاي عبدالمجيد و گلستانه به تكميل اندوختهاي خود بپردازم، اما بعدها در اين انديشه قرار گرفتم كه تا به ارائه شيوهاي نوين و اسلوبي تازه و تركيببندي و توانمنديهاي شخصي خود بپردازم و با زباني امروزي، آهنگ دلخواه خود را كوك كرده و بنوازم. بنابراين، اين دگرانديشي را با حفظ اصالتها و سنتهاي گذشته تجربه كردهام.
باور داشتم كه خط شكسته ميتواند آزاد و رها و پرانرژي و به دور از قيد و بندهاي خستهكننده، تكراري و ملالآور در فرمهاي دلانگيز ارائه شود. بخصوص وقتي هنرمند خوشنويس با بهكارگيري مضاميني ميتواند هر بار با نمايشي از آن بخش تركيب تازه و خاصي را پديد آورد. اين قلم شيدا در پاره پاره هندسه حروف و كلماتش، دنيايي از زيبايي را به همراه دارد كه همه زيباييهاي پنهان و آشكار خطوط گذشته را بيان ميكند و به واقع ميتوان آن را بهار نستعليق و عصاره ذوق و خلاقيت هنر خوشنويسي ايراني دانست. اين احساس همه نظريهپردازان و كارشناسان هنرهاي تجسمي داخل و خارج از كشور است كه در رسالهها و مطالعات شرقشناسان بزرگ جهان به آن اشاره كردهاند.
آيا استفاده شما از قلم درشت براي نگارش خط شكسته نستعليق را ميتوان به عنوان يك نوآوري در اين حيطه تلقي كرد؟
با آنكه سيد گلستانه در اوايل قرن14 قلم جلي خط شكسته را به كار گرفته و قصارنويسيهاي دلچسبي را ارائه داده است، ولي اكثر آنها در يك تركيب يكسان و مشابه هم اجرا شدهاند و شما در قطعات، اغلب شاهد موازينويسي 2مصرع زير هم هستيد يا به ندرت قطعاتي كه حالت تداخلي دارند، اما در شيوه خط شكسته معاصر كه من در يك صفحه كاغذ، صدها نقطه براي شروع كار انتخاب ميكنم يا يك غزل يا يك بيت را در جهات مختلف آغاز و به پايان رساندهام يا به قلمهاي گوناگون تركيببنديهاي تكرار نشدني رخ به رخ و اخوان تلفيق شده ارائه دادهام يا يك شعر را اگر دهها بار در دوران مختلف نوشته هرگز به تكرار نيفتاده است و هر كدام يك شكل خاص تازه خودش را دارد. اين يك تحول تازه است و يك ورود به بيكرانگي در صفحهآرايي كه حاصل اين نگرش در نمايشگاهها و دانشگاههاي هنري كشورهاي اروپايي، آسيايي و آمريكايي از سوي صاحب نظران هنري بزرگ تاييد شده و مقبول افتاده است. استاداني كه بزرگترين رساله هنري جهان را به قضاوت نشستهاند.
يكي از مولفههاي بارزي كه از ديرباز تا امروز در حوزه خوشنويسي ايران وجود دارد، نگارش كتاب وحي است و به اين خاطر است كه از خوشنويسي به عنوان يك هنر قدسي نيز ياد ميشود. حتي خود شما نيز در سال 76 به برگزاري نمايشگاهي مشتمل بر مجموعه آثار قرآني خود با عنوان دولت قرآن پرداختيد؟ اگر ممكن است در اين باره نيز توضيح دهيد.
موضوع خوشنويسي همواره بر پايه اخلاق و ادب رشد و شكوفايي داشته است. بويژه كه كتابت قرآن كريم كه مظهر همه جوششها و خلاقيتهاي الهي فكري سخنوران نامي و عارفان بزرگ دنيا و صاحبدلان سرزمين به شمار ميرود؛ بنابراين در حوزه خوشنويسي هم اين تعهد براي هنرمندان آن بوده است كه با عشق و ايماني سرشار هزاران جلد قرآن را به عاليترين صورت ممكن كتابت كردهاند و با اقلام جلي و بيمانندي در كتيبه نگاري اماكن متبركه و مساجد بزرگ به كار گرفتهاند. البته به طور يقين نوشتن آيات وحي، خير و بركت عظيمي را براي توسعه و گسترش حوزه فعاليت خوشنويسي به همراه داشته است. در اين صورت هنر انتزاعي كه من توفيق ارائه آن را در سال 76 داشتم، اصلا بيسابقه بوده است.
در گفتوگويي كه طي سالهاي گذشته با شما داشتم به خاطر دارم شما به اين نكته اشاره كرديد كه هنر، صلح تمام جنگهاست. با اين حال جايگاه هنر خوشنويسي ايران را در دنياي امروز چگونه ميبينيد؟
نكته: هدف همه هنرها اين است كه انسان را از غوغا و آشوب و رنج زندگي آسودگي بخشد و آدمها را به انسان بودن سوق دهد و به تلطيف روح و روان جامعه بپردازد و شفاي باطني و تربيت فطرت بشري بپردازند
من طي سالهاي گذشته بيش از سه دهه است كه در جشنوارههاي بينالمللي زيادي حضور يافتهام و با ديدار و رويارويي كه با هنرمندان برجسته كشورهاي اسلامي يا هنرمندان برجسته اروپايي و آمريكايي داشتهام، نگرشهاي تازهاي پيدا كردهام. بالاخص در جشنواره خوشنويسي مسكو سال 86 كه با حضور 61 هنرمند از سراسر جهان حضور داشتند و 720 اثر از اين هنرمندان در جشنوارهاي كه نمايشي از خوشنويسي محض بود در كارگاه آموزشي و ورك شاپهايي كه در روزهاي مختلف برپا ميشد، شاهد خلاقيتهاي سرشار و هنرنمايي هنرمندان برجسته غربي بودهايم كه بسياري از آنها با همين خصوصيت ظرافتهاي موجود در هنر خوشنويسي را به كار ميگرفتند و چالاك و دلچسب مثل سياهمشقهاي ميرزا غلامرضا با حروف لاتيني و سرليك، تركيببندي ميكردند كه فوقالعاده زيبا و باور نكردني بود.
البته در روزي كه فرصت نمايش به من اختصاص يافت، مميزهاي از خوشنويسي ايران و زيبايي نگاري ايراني گذشته و همان هزار سال تاريخ مكتب ايران را بر شمردم و اين كه ايران مظهر تحولات بديع ترين الگوهاي خوشنويسي جهان به شمار ميرود با اشاره به آثار تاريخي برجسته در موزههاي معتبر جهان معرفي كردم.گرچه تا پيش از آن با آثار هنري كشورهاي شرقي جهان وخصوصا چين آشنا بودم و با اين هنر در تمام جهان به صورت تخصصي در قالب ارائه مضامين فلسفي و شعر و كلام ماندگار سخنوران به كار گرفته ميشد و شكل كلي هنر آنها در نهايت، تشابه عميقي با ساختار و تركيببندي خوشنويسي شكسته امروز ما دارد.
به نظر شما هنر و هنرمند بايد داراي چه خصوصيات برجستهاي باشند تا بتوانند به درجه مانايي و جاودانگي دست يابند؟
هدف همه هنرها اين است كه انسان را از غوغا و آشوب و رنج زندگي آسودگي بخشد و آدمها را به انسان بودن سوق دهد و به تلطيف روح و روان جامعه بپردازد و شفاي باطني و تربيت فطرت بشري بپردازند.
متاسفانه امروز هنر در كشور ما با سابقه ديرينه و درخشاني كه داشته و دارد مورد بيمهري و بيتوجهي قرار گرفته و اين كوششهاي سطحي پاسخگوي استعدادهاي شگفتآور جوانان نيست و بسياري از آنها از اين بيمهري به ستوه ميآيند و دست به طغيان ميزنند و مشكلات اقتصادي و فشارهاي گوناگون اجتماعي هم زمينه اين لجامگسيختگي را بيشتر ميكند.
در نتيجه به جاي رقابتهاي سالم و سازنده، تقابلهاي ضد ارزشي رايج ميشود و آداب ديرينه يعني معلم و شاگردي و استادي و دانشجويي از بين ميرود. اين مشكل از گذشته بوده ولي امروز خيلي علني و بيشتر شده است. در جريان خوشنويسي، مشكل و توفيقات بعضيها در برابر ناكامي ديگران ريشه در حسادت و بخل يا خداي ناكرده كجفهميهاي روزگار دارد. من نوجوان در عنفوان جواني در شور و شوق و شيفتگي به ترويج هنر خوشنويسي شكسته با دلمشغولي از سوي هم قلمان و دوستانم پيوسته مورد بيمهري قرار ميگيرم و به جرم جواني يا كمتجربگي و تنگدستي تحقير ميشوم.
به نظر شما مجموعهداراني كه در حراجيهاي مهم دنياي امروز به خريد آثار خوشنويسان ايراني مشغولند ملاك خريد خود را بر چه اساس گذاشتهاند؟ اشرافي كه نسبت به خوشنويسي ايران دارند يا جذابيتهاي بصري و تصويري كه در خط ما نهفته است؟
قبل از اين كه به پاسخ شما بپردازم بايد تاسف عميق خود را از اين كوتاهي و بيعنايتي كه بر سرنوشت هنر و هنرمند ايراني آمده و متوليان امور و دولتمردان هيچ توجهي به دستاوردهاي گرانقدر هنر معاصر ندارند، ابراز كنم. اين بيتوجهي و خلأ فرهنگي هنري موجب شده كه كشورهاي حوزه خليج فارس كه كمترين بضاعتي براي تشكيل همايشهاي هنري نداشتهاند، امروز سكاندار بزرگترين ارتباطات جهاني هنر بخصوص در عالم خوشنويسي شدهاند كه بيشترين اقبال هم با هنر خوشنويسي بوده است. اعم از آثار تاريخ گذشته يا آثار برجسته و ارزشمند هنرمندان معاصر.
من در طول دهههاي گذشته در همايش و جشنوارههاي بينالمللي زيادي با هنرمندان خوشنويسي منطقه يا كشورهاي غربي ديدار داشتهام كه بيترديد آنها خوشنويسي ايراني را يك مظهر تاريخي در اين عرصه ميدانند؛ چرا كه ديدارهاي موزهاي معتبر جهان گواه مقبوليت جهاني هنر در اين سرزمين است. امروز با توجه به تلاشهاي گسترده و سياستگذاريها در حراجيهاي بينالمللي كشور سعي بر جذب هنرمندان معاصر ميشود و متاسفانه اين فرصت تاريخي را از دست دادهايم و هنرمندان ما با هر تلاش و ارتباطي سعي ميكنند به هر صورت ممكن، خود را دراين فضا مطرح سازند و هم دستمزد قابل ملاحظهاي دريافت كنند. در عين حال هنرمندان از حضور در اين حراجيها احساس ميكنند از يك حيثيت جهاني برخوردار شدهاند.
در حالي كه بايد ايران، پايگاه اصيل اين ارتباط جهاني خوشنويسي باشد و هنرمندان ناچار نباشند از اصل و شيوه و مكاتب ماندگاري كه يك عمر تلاش به آموختن آنها كردهاند، گريزان و به شيوه جذب مديران كمپانيها و الگوهاي بيگانگان تن دهند و ميراث ماندگار، تاريخي و معاصر خوشنويسي فراموش نشود. بيشتر فكر و انديشه مسوولان هنري فرهنگي كشور، دستاوردهاي هنري است و كارهاي ارزشمندي كه بيانگر خلاقيتهاي فردي و جانمايههاي شخصي هنرمندان است. به طور مثال، بيش از 5 سال است كه گلچيني از آثار نمايشگاهي دو دهه گذشته خود را به زيباترين صورت ممكن تحت عنوان «سماع در سماع» آماده چاپ كردهام، ولي نه بودجه شخصي داشته كه آن را به چاپ برسانم و نه مساعدت و همكاري از سوي دولت ميشود كه آن را عرضه كنم.
اين اثر يا هر اثري كه از سوي استادان به نام رشتههاي ديگر هنري است، بيانگر هويت و كارنامه روزگار ماست و ميتواند نقش بسيار ارزشمندي در ترغيب و شكوفايي جوانان كشور داشته باشد. ما هيچگاه به سود اندوزي و بهرههاي مالي اين كار فكر نكردهايم ولي غم بيعنايتي نسبت به اين تلاشهاي مخلصانه و صادقانه، بسيار ملالآور و غمانگيز است و بروز اين دلمردگيها براي من و امثال من پيامدهاي تاسفباري براي بنمايههاي فرهنگي كشور دارد و يقينا جوانان نيز با ادامه اين روند دست از تلاش ميكشند؛ چرا كه آينده تلاش خود را با بنبست روبهرو ميبينند.
با وجود آن كه امروز موزه رضا عباسي و موزه آستان قدسرضوي محملي براي نمايش ارزشمند خطي ما به شمار ميرود، تصور نميكنيد جاي احداث يك موزه خوشنويسي صرف نمايش اين هنر خالي است؟
بله، احساس ميكنم كه سالهاست ضرورت يك موزه تخصصي خوشنويسي به چشم ميآيد. گرچه ما در موزه رضا عباسي مجموعههاي عظيمي از آثار خوشنويسي گذشته تاريخ را شاهد هستيم. يا در موزه آستان قدس رضوي آثار بسيار ارزشمندي از كتابت قرآن كريم را ملاحظه ميكنيم، ولي الگوهاي خاصي كه در موزهداري جهان رايج است، مثل موزههاي كشورهاي فرانسه، انگلستان و ايتاليا به صورت كاملا تخصصي به گردآوري آثار هنرمندان متنوع و گسترده جهان پرداختهاند و ميليونها هنردوست و توريستهاي كشورهاي جهان را به همراه دارد، مستلزم يك نگرش عميق و اساسي است. آثاري كه در موزههاي كشور گردآوريشده هيچ شناسه مستقلي براي معرفي آثار هنري ندارد و نكته ضروري اين كه مسوولان بايد براي دستاوردهاي نيم قرن گذشته هم فكري بكنند و ما دراين دراين سه دهه بعد از انقلاب،استعدادهاي زيادي از استادان گرانقدر و برجسته شاهده بودهايم كه به واقع، ارزش موزهاي و تاريخي دارد و سهلانگاري به اين ارزش تاريخي جبران ناپذير است.
برخي معتقدند در حوزه خوشنويسي آنچه ابداع و نوآوري بوده به همت هنرمنداني چون رضا مافي، ميرخانيها و... صورت گرفته و به خاطر اين كه در اين حوزه ديگر جايي براي ابداع نيست،بنابراين هنرمندان خوشنويس امروز به سمت نقاشيخط روي آوردهاند. نظر شما چيست؟
به هيچ وجه اين طور نيست. شادروان رضا مافي در حوزه خوشنويسي سنتي و نيز نقاشيخط يك چهره استثنايي در معرفي هنر ايران به خارج از مرزها به شمار ميرود و در سه دهه گذشته نقش بسيار مهمي در چشماندازهاي نوين خوشنويسي براي ظهور و توسعه فعاليتهاي غيرسنتي خوشنويسي مانند نقاشيخط به همراه داشته است.
جايگاه ايشان در تاريخ هميشه نقشي عميق و جاودانه است. يا همين طور شادروان فرامرز پيلارام كه با آشنايي و آگاهي از هندسه دقيق و صحيح خوشنويسي، بديعترين تركيببنديهاي انتزاعي را در طول يك عمر تجربه و معرفت و كاربردهاي گرافيكي خط روي بوم ارائه كرد. ولي تبعات تخريبي را كه اين گرايش براي جواناني كه از رويارويي با سنت خوشنويسي به ستوه آمدهاند و با خيال خام، فريب سهولت رنگ را ميخورند و به سمت نقاشيخط روي ميآورند را نبايد فراموش كرد يا كساني كه علنا با هنر خوشنويسي تخاصم جدي داشته و اين هنر شريف را تكنيك معرفي كردهاند، آسيب جدي به خوشنويسي وارد كردهاند. ولي همه كساني كه با آگاهي به سمت نقاشيخط روي آوردهاند، نقش بسيار اصولي و اساسي در اين تحول داشتهاند.
استاداني چون نصرالله افجهاي، صداقت جباري، حميد عجمي، جليل رسولي، استاد فلاح و... كه ضمن حفظ استانداردها و جانمايههاي خوشنويسي به نوآوريهايي پرداختهاند كه جميع انتظارات جامعه خوشنويسي و علاقهمندان را در آثار خود ارائه دادهاند.
..........................................................................
منبع : روزنامه جام جم
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100800528290
..........................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید