مصاحبه مطبوعات و سایت های مختلف با استاد علی شیرازی درخصوص نمایشگاه نقاشیخط ایشان
...........................................................................................................
...........................................................................................................
...........................................................................................................
گپوگفتی با علی شیرازی به بهانه نمایشگاه «شکوه نستعلیق» در گالری شکوه
فروش آثار هنرمندان نشان از یک بازار زنده داخلی است
مهدی محمدی تجریشی: علی شیرازی در نمایشگاه تازهاش با عنوان «شکوه نستعلیق » در گالری شیرین ۲۱ اثر با نامهای مختلف چون حمد، صبر و ظفر، آتش در نیستان، غنیمت عمر، پژواک، عشق، عشق از اول سرکش و خونی بود، گوهر آفرینش، طراوت، مهر و وفا و. . . ارائه داده است. او در خوشنویسی سنتی پیرو سبک و شیوه خاصی نیست و اصولا تعصبی هم روی سبکهای بهخصوصی ندارد. شیرازیگلچینی این سبکها را با سلیقه خود ادغام کرده و سبکی که بیانگر روحیه، عواطف، احساسات شخصی و میانگین سلیقه قومیاش باشد را ارائه داده است. تعریف او از نقاشیخط تلفیق خطاطی، خوشنویسی، نقاشی و گرافیک است که حتی نقش برجسته و حجم را نیز شامل میشود. به بهانه نمایش آثار تازهاش در گالری شیرین با او به گپ و گفتی نشستیم:
نخستین سوال را در این خصوص آغاز میکنیم که اصلا چطور شد که به خوشنویسی روی آوردهاید؟ این را بهعنوان هنرمندی پاسخ دهید که حالا یکی از نامهای معتبر در این زمینه است. اصلا چنین تصوری از خودتان داشتید؟
این قضیه مفصل است. من در روستای «آبسرد» از توابع شیراز به دنیا آمدهام. این روستا به نوعی در ایران بینظیر یا شاید کمنظیر است زیرا به دلیل بنبست بودن ارتباط کمی با شهر دارد و در آن زمان هم هنوز مردمانی در این روستا زندگی میکردند که شهر را ندیده بودند. تعداد باسوادان این منطقه بسیار کم بود و آنها نیز به صورت مکتبخانههای قدیم باسواد شده بودند. در واقع «آبسرد » روستایی تمام و کمال بود. یکی دو نفر از باسوادان روستا که در سنین کهنسالی بودند کتابهایی چون «ملک جمشید»، «امیر ارسلان نامدار» یا «شاهنامه» را در خانههایشان نگهداری میکردند بنابراین میتوان حدس زد که در چنین فضایی کاغذ و دفتر به ندرت یافت میشد. لذا تنها شانس آشنا شدن دست بچههای آن منطقه با قلم و کاغذ مدارس جدیدی بود که توسط سپاه دانش آن زمان اداره میشدند. اولینباری که دست من با قلم و کاغذ آشنا شد در همین دبستانی بود که گفتم و این برایم شاید مشکلترین کار دنیا بود. بهخصوص اینکه در همان زمان چند سطری آب، بابا باید مینوشتیم و من هر کاری میکردم نمیشد که نمیشد، روز دوم با گریه به مدرسه رفتم... در کلاس دوم یا سوم بودم که اتفاق مهمی در زندگی کودکانهام افتاد. در آن روزگار مناطقی از استان فارس دچار خشکسالی شد روستای ما هم که کاملا کوهستانی بود از این امر مستثنی نبود و دچار چنین بلیهای شده بود. بسیاری از مردان منطقه و پدر من برای کار به کشور کویت رفته بودند. پدرم از کویت خودنویسی برای سوغات آورد و این خودنویس مسبب نمایش خط من در کلاس درس شد. معلم در کلاس دفتر من را به هم شاگردانم نشان داد و گفت: «بچهها شما هم سعی کنید مثل «کرمعلی» بنویسید.» این تشویق با کلمات و جملات دلگرمکننده دیگری نیز همراه بود و چنان شد که من با اعتمادبهنفس بیشتری به مدرسه میرفتم و همیشه خط درشتم حتی از معلمهای خطم نیز بهتر بود. قبل از اینکه به کلاس خوشنویسی بروم از روی کتیبهها و کتابها، مشق میکردم حتی در سنین ۱۵ و ۱۶ سالگی برای چند چاپخانه و لیتوگرافی خط مینوشتم. بعدها نزد روانشاد استاد «معین اصفهانی» رفتم و مقدمات خوشنویسی را تا دوره ممتاز نزد ایشان گذراندم و پس از این دوره توفیق حضور در کلاسهای فوقممتاز و تکمیلی استاد «غلامحسین امیرخانی» را پیدا کردم. ناگفته نماند که در تمام این سالها از مطالعه و مشق خطوط متقدمین غافل نبودم و سبکهای مختلف نستعلیق و خطوطی چون ثلث، نسخ و شکسته را مینوشتم ولی خط تخصصی من همیشه نستعلیق باقی ماند و از سال ۱۳۶۰ عمدتا تمرکزم روی قلمهای خیلی درشت (جلی) یا همان قلم کتیبه بود.
همانطور که خودتان اشاره کردید، شما ابتدا در زمینه خوشنویسی تبحر داشتهاید و سپس پا به عرصه نقاشیخط گذاشتید، به نظرتان استفاده از چه خطی برای نقاشی خطها مناسب است و چرا؟
با اینکه خط شکسته نیز یکی از خطهای بسیار زیبا و ایرانی است، اما خط نستعلیق بین کشورهای مختلف طرفداران بیشتری دارد و از ابداعات ایرانیان به شمار میآید، با این وجود یکی از خطهایی است که بین کشورهای اسلامی شناخته شده است. موقعیت ویژه خوشنویسی سنتی ما منحصرا در خط نستعلیق است. نستعلیق چهرهای کاملا ایرانی دارد و دارای هویت مشخصی است. نستعلیق نشانه هویت فرهنگی کشور ماست. این خط در عین ظرافت، لطافت و نرمی یک خط حماسی است. خط نستعلیق بهعنوان یکی از پرارجترین یادگار فرهنگ گذشتگان است که همراه و همپای زمان تغییر و تحول میپذیرد و هیچ ایستایی در خود راه نمیدهد. چهرهای کاملا ایرانی دارد و از طرفی عروس خطوط اسلامی نیز شناخته شده است. من برای شناساندن این خط در منطقه دو جشنواره بینالمللی خوشنویسی را با حمایت مالی «محمد چبی» از کشور ترکیه برگزار کردیم که اولی در موزه امام علی(ع) برپا شد و مبلغ ۷۵ هزار دلار جوایز این جشنواره به شکل کامل به خوشنویسان ایرانی تعلق گرفت. دومین جشنواره به نام «حلیه» بود با ۲۲۳ هزار دلار جایزه که سهم ایرانیان از این جوایز ۱۲۳ هزار دلار بالغ شد.
چقدر میتوان آثاری را که در این نمایشگاه ارائه شده را در ادامه کارهای گذشتهتان دانست؟
آثار جدیدی که در این نمایشگاه ارائه دادهام از لحاظ تم موضوعی و رنگآمیزی متفاوت با نمایشگاه قبلیام است. من در هر نمایشگاه سعی میکنم آثار جدید با رویکرد تازه و تم موضوعی متفاوت ارائه دهم تا نمایشگاههایم برای مخاطبان آثارم و افرادی که کارهایم را دنبال میکنند تنوع موضوعی و رنگی در بر داشته باشد. در این نمایشگاه از خط نستعلیق استفاده کردهام و تمام ضوابط و ریزهکاریهای آن را در اثر لحاظ کردهام. در تابلوها فرم، چیدمان، همنشینی و حسن همجواری کلمات در کنار هم در نظر گرفته شده، بهطوری که مخاطب به دنبال مطلبی در تابلو نیست بلکه به آن بهعنوان شیئی زنده مینگرد. شاید هنرمند از خلق هر اثر معنا و مفهومی مدنظرش باشد و در پس آن اثر رمز و رازهایی نهفته باشد اما دوست دارم این قضاوت و تحلیل در مورد هر اثر را به عهده مخاطب بگذارم که خود در مورد هر کار بیندیشد و برداشت دلخواه خود را از کار داشته باشد. هنرمند سعی میکند درخلق یک اثر تجسمی چه نقاشیخط و چه نقاشی هر لحظه خلاقیتی در اثرش بروز کند و این برای خودش هم تازگی دارد. هر اثر هنری تکنیک خاص خودش را میطلبد که باید در آن واحد توسط هنرمند ابداع و اجرا شود. هنرمندی میتواند به صورت بداهه اثری منحصربهفردی را خلق کند که ماهر باشد و ابزار و متریال کارش را به خوبی بشناسد تا بتواند براساس آن کار را جلو برد.
به نظر میرسد که این روزها نقاشی خط بر خوشنویسی استیلا یافته است. این میتواند نشانه خوبی باشد یا اینکه باید آن را خطری برای هنر خوشنویسی تلقی کرد، بهخصوص اینکه شما نیز بعد از سالها فعالیت در زمینه خوشنویسی در نمایشگاههای اخیر خود به نقاشیخط روی آوردهاید.
ببینید من سالها در نستعلیق سنتی زوایای ناشناخته این خط کهن را واکاوی کردم و مدتهاست که در زمینه نقاشیخط نیز فعالیت میکنم، بنابراین تجاربی در زمینه نقاشی و شناخت رنگها و نیز گرافیک داشتم و دلم میخواست با تلفیق این دانش و تجربه، فضاهایی تازه در خط نقاشی را ترسیم کنم. نخستین نمایشگاه خط نقاشیام را سال ۱۳۷۵ در گالری برگ برپا کردم. در افتتاحیه آن نمایشگاه استاد محمد احصایی (که معمولا در چنین مراسمهایی حضور نمییابند) آمدند و آنقدر از آثار ابراز رضایت کردند که سه روز بعد به اتفاق اساتید پرویز کلانتری، غلامحسین نامی بار دیگر از آنها دیدن و بسیار تشویقم کردند که به این راه ادامه دهم. همان سال مجموعهای از نقاشیخطهایم با عنوان «قاصدک» را منتشر کردم که شامل خط نقاشی شعرهای نوی اساتید نیما، سهراب و اخوان بود. در واقع روح خوشنویسی سنتی چنان است که امکان تحریر شعرهای نو کمتر مهیاست و به همین سبب محتوای خوشنویسی سنتی همیشه شعرهای کهنه بود اما من به لطف همنشینی رنگ، فرم و خط در خط نقاشی توانستم این کار نو را انجام دهم. من از همان کودکی فریفته رنگها بودم و به حتم یکی از دلایل عبورم از خوشنویسی سنتی و ورود به خطنقاشی، لذت بردن از رنگ و اشتیاقم برای بهرهگیری از رنگ بود. من حتی در خوشنویسی سنتی که همه چیز در مرکب سیاه و سفیدی کاغذ خلاصه میشود به قهوهای خاصی پناه بردم که دایره رنگی در آثارم پدید آورم، لابد آشنایان به خوشنویسی خبر دارند که سالهاست در بازار نوشتافزار هنری، مرکبی قهوهایرنگ عرضه میشود که بدان «مرکب شیرازی» اطلاق میکنند. این مرکب را من با ترکیبات خاص پدید آوردم و در اختیار یک تولیدکننده قرار دادم که خوشبختانه با استقبال مواجه شد. بنا بر همین اشتیاقم به رنگ، همه خط نقاشیهایم از رنگهای باثبات در تونالیتههای بسیار متفاوت بهره میبرند.
آقای شیرازی اتفاقی که در این نمایشگاه رخ داد، این بود که تمامی آثار شما در ساعات اولیه پس از افتتاح به فروش رسیدند. صرفنظر از این موفقیت، نظر خودتان را بهعنوان یک هنرمند درباره فروش داخلی و خارجی بگویید.
فروش آثار هنرمندان نشان از یک بازار زنده داخلی است. فروش ۲۱ اثرخود در روز افتتاحیه نمایشگاه «شکوه نستعلیق» هم برای من و هم برای هنرمندان دیگری که درزمینه هنرهای تجسمی فعالیت دارند بسیار امید بخش است. در مورد موفقیت در فروش آثار این نمایشگاه میتوانم بگویم بعضی افراد قبل از برگزاری این نمایشگاه به من پیشنهاد میدادند قیمت آثار را بالاتر بگذارم اما من از پذیرفتن پیشنهادشان امتناع کرده و با توجه به نمایشگاههای قبلی و موفقیت آثارم در گذشته قیمتها را تعیین کردم و امروز شاهد موفقیت این نوع ارزشگذاری نیز هستم زیرا قیمت آثار باید منطقی باشد و با توجه به کارهای قبلی هنرمند و موفقیتهایی که به دست آورده تعیین شود. از نظر من بازار خارجی نوسانهای زیادی دارد، اگر هنرمندانمان در زمینه فروش داخلی که بسیار پایدارتر است تمرکز داشته باشند موفقتر خواهند بود، زیرا آثارشان به خانههای مردم میرود و عدهای مشتاق میشوند آثار را دنبال کرده و آنها را خریداری کنند. اما در عین حال همه میدانیم که اگر حراجهای بینالمللی و فروش خارجی نبودند، گسترش هنر ایران و بازشناسی آن توسط جهانیان ممکن نبود. اگر امروز شاخ و برگ هنر ایران مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و به موازاتش هنرمندان بسیاری در داخل امکان امرار معاش از راه هنر را یافتهاند مرهون حراجها و فروشهای خارجی است.
................................................................................................
..............................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید