مقاله کامل " اصالت هنری نستعلیق " توسط استاد غلامرضا طاهریان از سمنان
خدمتی دیگر از گروه های عزیزی هنر در شبکه اجتماعی تلگرام ویژه هنرمندان گرامی
............
............
سایت آثار هنرمندان ایران « عزیزی هنر » در راستای خدمات صادقانه خود مقاله کامل " اصالت هنری نستعلیق " توسط استاد غلامرضا طاهریان از سمنان را که برای گروه های عزیزی هنر در شبکه اجتماعی تلگرام تهیه و تدوین گردیده بود را تقدیم بینندگان و همراهان عزیز این سایت می کند و جا دارد از لطف و محبتهای این استاد وارسته و با اخلاق هنر کشور بابت لطف و محبتهایشان نسبت به این سایت و مجموعه های عزیزی هنر تقدیر و تشکر ویژه نماییم
از دوستان بزرگوار دعوت می کنیم این مقاله را به صورت کامل و جامعه مطالعه بفرمایند :
در تاریخ دوم مهر ماه 1394 گفتگویی بین اعضای گروه و اساتید در یکی از شبکه های مجازی در گرفت و بنده نتوانستم بهره مند گردم اما وعده داده بودم در فرصتی مناسب به آنها بپردازم .
دو موضوع مهمی که آن روز مطرح گردید یکی اصالت هنری و دیگری موضوع نظیره نگاری بود . نظیره نگاری به معنای شبیه و مانند نویسی و تقلید محض از خط و شیوه دیگران .
درباره اصالت می توان گفت عمده ی نظرات در باره اصالت آثار هنری در مباحث هستی شناسی هنر مطرح گردیده است و اساساً بحثی است فلسفی . و در هنرهای مختلف معنا و ابعادی متفاوت می یابد . که ورود به آن در حوصله این نوشتار نیست .
ولی اصالت در زبان فارسی گستره ی معنایی وسیعی دارد : از اصل یا اورجینال بودن گرفته - در مقابل جعل و بدلی و تقلبی بودن - تا معنای قدمت ، اعتبار ، ارزش ، ناب ، ریشه و . . . اما آن روز معنا و تعریفی زیبا از اصالت هنری ارایه شد که معنا و نگاه زیبایی بود ، هر چند تازه نبود و آن تعریف این بود : اصالت در هنر یعنی آفرینش و آفرینش گری . سپس سه تن از شاگردان استاد امیرخانی را نام بردند که نظیره نگاری نمی کنند ، و به این جهت خط آنها اصالت دارد و دارای ارزش هنری بوده و مهر شخصی خورده و خط مابقی که نظیره نگاری می کنند فاقد اصالت و ارزش بالای هنری است .
مهر شخصی به این معنا که خط شاگرد به استقلال رسیده و از خط استاد جدا و متمایز شده است . و ویژگی های خودِ شخصی خوشنویس وارد خط شده و خط او بدون نام و امضاء قابل شناسایی است .
پیش از اینکه وارد موضوع نظیره نویسی شویم ، درباره ی اصالت و آفرینش هنری مطالبی به اختصار می آید :
آفرینش گری ، فردیت و مهر شخصی ، بیشتر برخاسته از روح دوران مدرن و غریبه با روح انسان سنتی است . دنیای مدرنی که بشر را به نهلیسم و از خود بیگانگی کشانده است . پست مدرن به نوعی فریاد و بازتاب بحران هویتی دنیای مدرن است . در دنیای مدرن ، این اصالت فرد است که اهمیت پیدا کرده و به جای جمع می نشیند . در حالی که در جهان سنت ، فردیت اهمیت چندانی نداشته و به جای آن جمع و آنچه دارای حقیقت بوده اهمیت پیدا می کند و هنر بیشتر ناظر به حالت وجودی هنرمند است تا اثر هنری . بنابراین منطقی و انصاف نیست ، هنر خوشنویسی که در بستر سنت و مقتضیات آن شکل گرفته را با هنر مدرن و ویژگی های آن مقایسه کنیم ، و در این قیاس خوشنویسی را فاقد آفرینش دانسته و با این بهانه آن را از حوزه ی هنرهای معاصر خارج کنیم . اگر قرار نقد و بررسی خوشنویسی باشد ، این نقد باید در حوزه هنر های سنتی و در بستر سنت صورت گیرد .
از طرفی اصالت هنری لزوماً مستلزم آفرینش گری و خلاقانه بودن آن نیست . هر چند مدرنیته باور دارد : هر چیز نو ، خوب و ارزش است ، چرا که واجد تازگی و نو بودن است و اما چرا آفرینش گری و نو بودن و تنها به صرف نو بودن باید خوب و با ارزش و واجد اصالت باشد ؟!
هولدرلین می گوید : " دشوار ترک کند جا را ، آن که نزدیک سرآغاز مسکن گرفته است . "
نظیره نگاری :
ابتدا به نظیره نگاری از دو زاویه ی کاملا متفاوت نگاهی خواهیم انداخت ، سپس به اصالت و ارزش هنری باز خواهیم گشت .
زاویه ی اول :
نستعلیقی که ما می شناسیم ذاتاً و ماهیتاً حاصل نظیره نویسی است . سازه و ساختار اصلی نستعلیق و فونداسیون این عمارت با شکوه در طول سده ها ریخته شده و به باور بسیاری از خوشنویسان به کمال رسیده است .حتی سفت کاری آن هم تمام شده و تنها چیزی که مانده از جنس ظریف کاری و نمای بیرونی است .
خط نستعلیق با دیگر هنرها تفاوت فاحشی دارد. به طور مثال شما وقتی نقاشی سبک کلاسیسم و نقاشی سبک کوبیسم را دست یک فرد عادی و عامی و کم سواد حتی کودکان بدهید فوراً تشخیص می دهند که این دو نقاشی از یک جنس نیستند و با هم تفاوت اساسی دارند . یا وقتی غزل حافظ را در کنار شعر صدای پای آب سهراب قرار می دهید تفاوت آن بر همگان آشکار است . اما نستعلیق این گونه نیست . هر چند ذوق سلیم می تواند تفاوت هایی را تشخیص دهد اما از نگاه مردم عادی و عامی تنها یک نوع خط و یک نوع نستعلیق وجود دارد . تفاوت نستعلیق در مکتب ها و شیوه های مختلف برای بسیاری از خوشنویسان قابل شناسایی نیست . بی جهت نیست که برخی از اساتید به ویژه اساتید نقاشیخط ، خوشنویسی را بیشتر فن و مهارت می دانند تا هنر . بنابراین به طور طبیعی و خواسته و ناخواسته بیشتر انرژی خوشنویس صرف نظیره نویسی می شود.
به گواه اکثر کارشناسان و هنرمندان ، نستعلیق یکی از دشوارترین هنر هاست . و وقتی می گویند دشوارترین ، منظور آنها همین بخش نظیره نگاری و به عبارتی تکرار همان سازه و ساختار تقریبا ثابت است .
نظیره نویسی در عمل کار بسیار دشواری است . هر چند ظاهراً در نظیره نویسی خلاقیت و آفرینش به معنای هنری آن کمتر دیده می شود - که بنده به دلایلی که در بخش دوم عرض خواهم کرد با آن موافق نیستم - اما این تکرار و ریاضت ، جان و روح نستعلیق است و تبدیل به نوعی سیر و سلوک معنوی و موجب تزکیه و تهذیب نفس می گردد . و این دقیقاً یکی از اهداف خوشنویسی است . بنابراین نظیره نویسی از این نگاه هنر بوده و اصالت و مراتب داشته و واجد ارزش هنری است .
خوشنویسی به عنوان یک هنر سنتی ، هنری درون گراست . هنرمند خوشنویس در این هنر ، بیشتر ناظر درون خود است تا اثر هنری و مخاطب . تکرار و نظیره نویسی در خوشنویسی تبدیل به ذکر و ورد می گردد ، و ذکر و ورد عبادت است . همنشینی و موآنست خوشنویسی با قرآن ، عرفان ، شعر و ادبیات ، آن را تبدیل به یک هنر معنوی و نجیب کرده است . قداست و معنویت موجود در این متون ، لاجرم نخست بر دل و جان خوشنویس نشسته ، سپس بر دل و جان و شاکله حروف و کلمات می نشیند . به همین جهت خوشنویسی همواره هنر معنوی بوده و خواهد بود . رسوبات قدسی و معنوی موجود بر جسم و جان خوشنویسی به ویژه نستعلیق زدودنی نیست .
با ذکر این نکته این بخش را به پایان می بریم که از این منظر اکثر خوشنویسان تاریخ نظیره نویس بوده اند .
زاویه ی دوم :
اساساً نظیره نویسی به معنای دقیق کلمه از منظر علمی و فلسفی در عمل امکان ندارد . این موضوع در گرافولوژی - تحلیل شخصیت از روی دست نوشته - نیز مطرح شده که دست نوشته ی هر فرد مثل اثر انگشت اوست و چون هیچ دو اثر انگشتی در طول تاریخ مثل و مانند هم نبوده ، بنابراین هیچ دو دست نوشته ای نیز شبیه و مانند یکدیگر نیستند . شاید اثر انگشت ها در نگاه اولیه و سطحی مثل و مانند یکدیگرند ، اما ثبت و نگاه آنها در زیر ذره بین تفاوت ها را آشکار می کند . در جهان هستی هیچ دو پدیده یا دو ذره ای شبیه هم نیستند . حتی دو دانه ی برف یا دو اتم مثل و مانند هم وجود ندارد . بنابراین این ضعف و نقص در بینایی و نگاه ماست که بعضی چیزها را شبیه هم می بینیم .
گاهی در مقام تجربه دیده ایم ، دو قلوهایی را که کاملا شبیه هم بوده و قابل تشخیص و تمایز از نظر ما نیستند ، اما پدر و مادر آنها لحظه ای در تشخیص آنها شک نمی کنند بلکه آنها را خیلی هم متفاوت و متمایز می بینند .
بنابراین به نوعی نظیره نویسی در عمل امکان ندارد و این ما هستیم که شبیه و مانند می بینیم . البته این موضوع نیز مثل سایر موضوعات نسبی است و در خیلی اوقات ظاهراً متر و معیار و محک مشخصی برای تشخیص وجود ندارد ، اما هستند خوشنویسان و کارشناسان بزرگ و خبره ای که در همان نگاه اول خطوط را از یکدیگر تمیز می دهند . حتی تقدم و تأخر آثار هنری یک هنرمند را تشخیص می دهند . اما اعتراف می کنم که این کار ، کاری سخت و دشوار و کاملاً تخصصی است و این دشواری به ذات و ماهیت نستعلیق بر می گردد .
از طرفی در نظیره نویسی حداکثر کاری که یک خوشنویس می تواند بکند - که نمی تواند - تقلید از جسم و کالبد بیجان حروف و کلمات است اما روح و جان خط استاد را هرگز نمی تواند نظیره نویسی کند . آنجا که سخن از شأن و صفا و روح خط است که بر خاسته از احساسات و غلیانات درونی هنرمند است کجا و چگونه می توان تقلید و نظیره نویسی کرد ؟
فراموش نشود که خودِ خوشنویس نیز در طول زندگی ، در هر لحظه دچار تغییر و تحول و دگرگونی است ، بنابراین حتی یک خوشنویس توانا نیز در عمل نمی تواند نظیره نویس خط و شیوه ی خود باشد ، چه رسد به دیگران .
با این مقدمه ی نسبتاً طولانی می خواهم عرض کنم ، یک خوشنویس هر چند ظاهراً در حال تقلید از خط استاد بوده و به نوعی نظیره نویسی می کند اما خودِ او با تمام ویژگی هایش در خطِ خود حضور دارد . البته که این خود و ویژگی های آن که به نوعی نشانگر خلاقیت و آفرینش است در برخی از خوشنویسان که نبوغ ، استعداد و شخصیت متمایزی دارند نمایان تر است که بسیار طبیعی بوده و بدیهی است آثار این بزرگان از اصالت و ارزش هنری بیشتری برخوردار است و در صدر می نشیند .
کسی شک ندارد که بخش مهمی از اصالت آثار هنری می تواند مدیون آفرینش و خلاقیت باشد ، اما فراموش نشود که بروز و ظهور خلاقیت ، آفرینش و فردیت در خوشنویسی با هنر های دیگر – به طور مثال نقاشی – تفاوت اساسی دارد . خلاقیت و فردیت خوشنویس در یک حرکت جمعی و تاریخی مستحیل می گردد ، و تنها سر شاری و سر ریزی من های خلاق و نابغه است که در صورت تلاش و پشتکار بسیار ، آن هم در محیط و شرایطی مناسب به صورت لایه های بسیار ظریف به لایه های پیشین خوشنویسی اضافه می گردد . بنابراین هر چند خلاقیت و آفرینش در خوشنویسی شخصی و فردی به نظر می رسد اما در عمل حرکتی است جمعی و تاریخی .
از طرفی آفرینش در خوشنویسی لزوماً باید درشرایط و محدوده ای بسیار تنگ و نفس گیر صورت پذیرد . این آفرینش و خلاقیت در خوشنویسی به ویژه خط نستعلیق ، بسیار آهسته ، آرام و به تدریج و ذره ذره و در عین حال بسیار ژرف و عمیق شکل می گیرد و تشخیص آن اهلیت می طلبد و کار اهل فن و خواص است .
مخلص کلام اینکه معنای اصالت و ارزش هنری نیز مثل بسیاری از موضوعات دیگر امری نسبی است و به سادگی نمی توان حکم داد که یک اثر هنری اصالت دارد یا ندارد .
سخن پایانی :
1- هر اثر خلاقانه و بدیع لزوماً هنری نیست و باید نسبت آن با زیبایی شناسی مشخص گردد.
2- هر مهر شخصی لزوماً با کیفیت زیبایی شناسی ملازم نیست .
3- کیفیت مهرهای شخصی نیز نسبی است .
4- هر مهر شخصی باید ممهور به مهر تاریخ گردد تا اعتبار و ارزش هنری پیدا کند .
5- چه بسا نظیره نویسانی که خطشان از جهت عیار هنری و مبانی زیبایی شناسی و اصالت و ارزش هنری بالاتر از خط خوشنویسانی قرار گیرد که دارای مهر شخصی اند .
6- یکی از ویژگی های جامعه ی ما سیاه و سفید دیدن پدیده هاست . تمام نگرانی بنده این است که ما نیز در داوری و قضاوت هایمان اینگونه باشیم و ناخودآگاه از مدار حق و انصاف خارج شویم .
7- اگر تقلید و تعصب در جامعه ی خوشنویسی ما نمی بود ، شاید امروز شرایط دیگری را تجربه می کردیم .
در پایان از جناب دکتر صادق کاشفی که در این مقاله یار و مددکار بنده بوده صمیمانه تشکر می نمایم .
غلامرضا طاهریان _ سمنان
پاییز 1394
...........
کانال اخبار هنری مستند و مصور «خوشنویسی و هنرهای تجسمی »
https://telegram.me/azizihonar
@azizihonar
...........
استاد غلامرضا طاهریان
.........
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمایید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید