گفتاری در برکت نفایس هنری
دلنوشته ای از دکتر شهاب شهیدانی
.......
........
زیرکی ز ابلیس و عشق از آدمی است (حضرت مولانا)
روی سخن من بیشتر با جماعت خوشنویس یا علاقه مندان به هنر خوشنویسی و مجموعه داران شخصی و البته مدیران موزه های دولتی است که گنجینه هایی از آثار خوشنویسی دارند. خدا همه رفتگان شما را بیامرزد... پدر من چند وقت پیش عمرش را داد به شما...اون قدیما تو شهر کوچک سمیرم به واسطه خویشاوندی که با استاد فضائلی داشت شاگرد آن مرحوم بود و همیشه از ذات کریمانه استاد فضائلی سخن می گفت که بی چشمداشت، درس مکتب و خوشنویسی می داد و می گفت که برای همین رفتارش، خداوند جایگاه بالایی در خوشنویسی به او عطا نمود. پدرماگرچه خوشنویس نشد اما خط را خوب می شناخت و هرگاه خطی می نوشتم و به او نشان می دادم از روی طبیعت بی آلایشی که داشت خوب قضاوت می کرد و خوب و بد خطم را تشخیص می داد. من از او یک یادگاری دارم که دلم می خواهد آن را با شما تقسیم کنم؛ یک نصیحت عامیانه و ساده دلانه که همواره می گفت:در هر مال و منالی چه دست دولت چه دست مردم، برکت نباشه بی عقبه است. پدرم خیلی ثروتمند بود... اشتباه نکنید پول دار نبود، زمین و کارخونه هم نداشتیم...چند روز بعد از درگذشت پدرم مغازه اش را جمع کردیم کل اجناس مغازه به 10میلیون نرسید. تو 85 سالگی حتی مغازه هم نداشت یعنی مغازه هم اجاره ای بود... اما تا دلتان بخواهد این مغازه محقر و کوچک، محل رفت و آمد همه اقشار شهربود؛ از نوجوانان و جوانان تا همسالگی های 80-90 ساله، از زن و مرد، آشنا و ناآشنا، از پزشک و مهندس، نماینده مجلس، روحانی و کشاورز و کارگر.... گذشته از اخلاق خوب و مردمداری مثال زدنی اش، آنچه به مغازه او برکت داده بود نوعی درویش مسلکی صادقانه بود؛ بخشیدن آنچه که در توان داشت به مخاطب خود و پنهان نکردن دارایی هایی که برای دیگرام کارگشایی بود. با رفتارش آشکارا نشان می داد که دنیا برای جمع کردن و نشان ندادن نیست؛ دنیا برای جمع کردن و نشان دادن با تفاخر هم نیست. به خاطر کارگشایی مردم و نداشتن مخفی کاری و حساب و کتاب های زیرکانه،خداوند برکتی به کار و بارمرحوم پدرم داده بود که همیشه احساس کم نداشتن و کم نشدن مال را در خودمان تجربه می کردیم. این را گفتم تا یکراست به سراغ موزه ها وبرخی از مجموعه دارانی بروم که غالباً آثار هنری نفیس خود را پنهان می کنند و از ارائه تصاویر آن به پژوهشگران و محققان یا حتی دوستداران خط و خوشنویسی اِبا دارند و در پَس هر خرید اثر و داشتن گنجینه ای از خطوط و آثار هنری، نوعی زیرکی و حساب و کتاب های دور از انصافی در ذهن خود تلمبار کرده اند. راستی آنکه چنین پنهان کاری و پوشیدگی و خساست در ارائه آثار خوشنویسی به مشتاقان حقیقی و پژوهشگران و علاقمندان، نه با ذات کریمانه خوشنویسی، نه با روح هنرمندان خوشنویسی که این آثار را نگاشته اند و نه با پسوند اسلامی خوشنویسی و نه حتی با شرایط تازه در جهان هنر معاصر مطابقتی دارد. امروزه موزه های بزرگ دنیا و حراجی های معتبر آثار خود را با چنان کیفیت و مستند نگاری عرضه می کنند که برخی از راحت طلبان داخلی نیز با یک جستجوی اینترنتی و دانلود این آثار، بدون زحمتِ پژوهش و تحقیق در باب آثار خوشنویسی و هنرهای وابسته، آنها را چاپ می کنند و ریاکارانه برای آنچه که خود انجام نداده و برآن نیفزوده اند، رونمایی می گیرند...حساب چنین آثاری البته با کوشش و جستجوگری های فردی و مسافرت های پی درپی به موزه های داخلی و خارجی و اعتماد سازی مجموعه داران داخلی و یافتن آثار نفیس البته جداست و غالباً این جستجوگران فردی، در ارائه آثار به دست آمده گشاده دست وسخی تر هستند و گاه بی اعتنا به مقررات موزه های فرسوده و یخ زده دولتی، با ارائه آثار موزه های دولتی به سایر پژوهشگران نیز مدد می رسانند.
این افتخار مستندسازی و ارائه سریع تصاویر شاهکارهای نیاکانمان، هنوز نصیب موزه های داخلی ما نشده است که مدیران نه چندان دلسوز و عمدتاً بیخیال و بازیگوش، همچنان نوع ارائه آثار و نفایس موزه ها را مطابق با قواعد و مقررات جهان ماقبل دیجیتال و نیز مبتنی بر ارائه دلبخواهانه و همراه با تبعیض ادامه می دهند وعمدتاً با نفایس هنری و آثار خوشنویسی چون مِلک شخصی رفتار می کنند و به هیچ فرد و نهادی هم پاسخگو نیستند. این مدیران در راه ندادن پژوهشگران و محققان به درون گنجینه و با ارجاع دادن به مقررات به ظاهر قانونی اما در اصل دور زدن دیگرانی که می توانند با روحیه و همّت پژوهشی بر ابعاد مختلف هنری نیاکانمان پرتوافکنی کنند، زیرکی های شیطانی و بی مانند و ید طولایی دارند و گاهی در مقام انجام بیلان کاری سالیانه،آلبومی و مجموعه آثاری از موزه را بدون پشتوانه پژوهشی و دخالت دادن پژوهشگران واقعی چاپ می کنند که بعدها متوجه ایرادات جعل و اشتباهات فاحش تاریخی و هنری آنها می شویم. غرور این مدیران هیچ گاه به آنها اجازه نمی دهد که برای اطلاع از اصالت و تعیین تاریخی و ارزش های هنری آثار، نه فقط به نور چشمی ها بلکه به جمعی از پژوهشگران موثق و کوشا در حوزه های مختلف رجوع کنند؛ گویی که از قدرت کاذب مدیریتی و دانش پوشالی این مدیرنماها کاسته می شود. شخصاً برای گرفتن فقط چند تصویر در موزه رضا عباسی، تحت مدیریت جناب آقای شهرام حیدرآبادی تمام این پروسه دلبخواهانه برای من مکشوف شد... نمونه های دیگری را نیز در سایر موزه هابه چشم دیدم. همین می شود که به وضوح و عیان می بینم، ده ها دانشجوی ارشد و دکترا برای پرداختن به موضوعات اصلی و حلقه های مفقوده خوشنویسی دچار یأس، تردید و بدگمانی شوند و ترجیح دهند که در وانفسای تنگ نظری مجموعه داران شخصی و گرفت و گیر مجموعه های دولتی، یا از خیر موضوعات مهم بگذرند و یا همچنان به رو نویسی و ذکر آثار پراکنده چاپ شده یا به امید گوشه عنایت افرادیاز اطلاعات هارد و کامپیوتر شخصی، کار پژوهش های بنیادین را به سامان برسانند و در حقیقت نوعی گدایی محترمانه از حقشان را مسئلت دارند. هرگاه نیز که آثار تازه تری منتشر شود، متوجه ایرادات اساسی کار پژوهشی خود می شوند، افسوس و آهی از این همه خساست، تنگ نظری و نادانی در باب زمان از دست رفته در جستجوی ناموفق آثار می خورند...در واقع سرعت ما نسبت به حجم در دسترس و باکیفیت تصاویرشاهکارهای تاریخ هنر در دیگر ممالک، حداقل و آشفتگی و بی برنامگی در این خصوص حداکثر است.از سوی دیگر،گاهی دیده ام در تحلیل و بررسی یک اثر یا آثار یک خوشنویس، پاره ای از افراد برای غافلگیرکردن پژوهشگر یا منتقد (همچون بازی های کودکانه ) نمونه ای از آثار موجود درگنجینه شخصی راارائه می دهند و آن گاه مغرورانه از اثبات ادعای خویش و تفاخر به داشتن اثر، آن را به حساب قدرت فکر خود و بی مایگی پژوهشگر و منتقد می گذارند. در حالیکه مجموعه دار این اثر،می توانست قبلاً بدون چنین رویه غیراخلاقی به پژوهشگر و محقق در جهت ارتقاء امر پژوهش کمک دهد. البته که حساب این افراد با دوستان عزیزی که ارزش و اهمیت ارائه آثار مجموعه شخصی خود را برای کمک به رشد و ارتقاء بینش هنری درک می کنند، جداست. این خصلت کریمانه همچون پراکندن رایحه ای خوش است که شیشه آن عطر، مجموعه دار و صاحب اصلی اثر یا موزه و مدیر دلسوز آن می باشد. راستی اگر از قطعه«حمد میرعماد رحمه الله علیه» یا آثار نفیس میرزا غلامرضا اصفهانی و دیگر اساتید سلف، صدها هزار عکس با کیفیت چاپ شود چیزی از اصل اثر کم می شود؟؟ پس دلیل این همه خساست در ارائه تصویر و مستند نگاری چیست؟؟ بیایید با آثار هنری خود کریمانه برخورد کنیم. نمی گویم از قیمت آثار نفیس و تاریخی بکاهید اصلاً و ابداً؛ و نمی گویم که نفایس و گنجینه هنری اتان را بدون حساب و کتاب و مقررات امنیتی و حفاظتی در معرض دید هر کسی قرار دهید؛ حاشاو کلا... اما به فکر آن باشید که حداقل به مستند نگاری و ذکر مشخصات دقیق آثارتان همت گمارید و شناسنامه آثارتان را حدالمقدور با کمترین اشتباه تکمیل کنید؛ تصاویر با کیفیتی از این آثار که در اصل میراث تاریخی همه ماست، فراهم کنید و اجازه چاپ با شرط نام مجموعه دار و صاحب اصلی اثر یا موزه را به پژوهشگران بدهید... این کار را بدون منّت و تفاخر انجام دهید و آن را یک وظیفه عادی از حیث تواضع و فروتنی و یک وظیفه واجب در قبال میراث تاریخی همه ما (نه ملک شخصی خود)به حساب آورید و مهمتر از همه نوعی برکت دهی به آثار نفیس و گنجینه شخصیتان تلقی کنید... تاریخ خوشنویسی، حلقه های بشدت گمشده و مفقوده ای دارد که یافتن حلقه های این زنجیر و کلید حل معماهای آن در شناسایی و ارائه تصاویرآثار موجود در موزه ها و مراکز دولتی و نیز انبوهی از آثار پراکنده در مجموعه های شخصی است که این امر در ایران لاینحل مانده است. کافی است به فهرست آثار پژوهشی محققان ترک و یا عرب توجه کنیم؛ حداقل در این حوزه های غیر ایرانی، بزرگان خوشنویس خود را در پرتو سامان بخشیدن به موزه ها و مجموعه های شخصی خود بهتر تکمیل کرده اند و ما هنوز از بزرگان خوشنویسی خود با زبان اسطوره و تکرار و رو نویسی از نوشته های دیگران یاد می کنیم و در معدود مطالعات انجام گرفته (بدون رویکرد پژوهشی) گردآوری آثار را به نام تحقیق و پژوهش تلقی می کنیم.حقیقت آنکه پژوهشگران و محققان، با این داده های هنری می توانند افق های نوینی در عرصه نقد و بررسی انکشاف کنند ونکات مغفول مانده در تاریخ خوشنویسی را با بحث و تأمّل جدی در باب تحوّلات معاصر خوشنویسی و گمانه زنی درباره تحولات آتی خوشنویسی را رمز گشایی نمایند.
یادم می آید که آن روزها که هنوز خبری از سی دی و اینترنت،کامپیوترو لب تاب، موبایل وفلاش مموری و هارد و گروه های اجتماعی در فضای مجازی و امثالهم نبود، همگی با کاست نوار، آواز هنرمندانی چون استاد شجریان و سایر اساتید موسیقی را گوش می دادیم. دراین میان مجموعه داریِ کاست نوار غالباً شکل فخر فروشانه ای داشت و اصرار بر امانت نوار، گاهی با جواب رد و در برخی موارد حتی اصرار بر گوش دادن کاسِت در خانه مجموعه دار نیز با غرور و تفاخر بیشتر و ممانعت مطلق وی مواجه می گردید... کسانی که با چنین سماجتی از مجموعه داران درخواستامانت یا گوش سپردن به نوار کاستمی نمودند، جز برای آشنایی با موسیقی و لذت بردن از آن هدف دیگری نداشتند... فعل کریمانه امانت یا اجازه به گوش دادن محتوای کاسِت جز برای اندکی پذیرفتنی نبود... وقتی که به فاصله یک دهه بازار از تکنولوژی جدید اینترنت و دیجیتال و... پُر شد، دوستان می دانند که چه اتفاقی افتاد. چندی قبل مهمان یکی از این مجموعه داران قدیمی کاسِت نوار بودم؛ در انبار متروکه خود چندین گونی از کاسِت های قدیمی که با حسرت و ناراحتی از گذشته یاد می کرد و من در اندیشه آن همه خساست در عدم ارائه آثارش به دیگران بودم. در ضمن صحبت، یادی از دوستِ سالیان دورم کردم که پژوهشگری محترم و سخت علاقه مند به موسیقی بود و من مدتها وی را ندیده بودم؛ میزبان با ناراحتی بیشتری گفت: خدا رحمتش کند چندین مرتبه بعضی از این کاسِت ها را می خواست که با برخی ظرایف موسیقی سنتی بیشتر آشنا شود ... حیف شد ندادم .... این همه زحمت کشیدیم برای مجموعه داری کاسِت نوار اما اصلاً برکت نداشت.....
دوستان عزیزم؛ اگر دارای مجموعه غنی از آثار خوشنویسی( یا هرگونه آثار نفیس هنری) هستید اولاً بدانید که این یک موهبت الهی و هدیه خداوندی به شما است و این امتیاز فرهنگی هیچ غرور و تفاخری برای شما ایجاد نخواهد نمود؛ برعکس مسولیت فرهنگی شما را زیادتر می¬کند. امتیاز فرهیختگی شما در این است که نسبت به شناسایی درست اثر، مشخصات دقیق آن، اسکن یا تصویربرداری حرفه ای از اصل اثر تلاش کنید و همراه بامشخصات و تصویر، آن را در دسترس پژوهشگران و علاقه مندان قرار دهید. این امر نفایس و گنجینه های مهم و میراث نیاکانمان را از عزلت و فراموشی و انزوا خارج خواهد نمود ومهمترآنکه به آثارتان برکت خواهد داد؛ و نوعی فرهنگ سازی خواهید نمود تا به زودی شاهد آن باشیم که موزه های خواب زده دولتی ما نسبت به آثار نفیس و گنجینه های هنری کشورمان که به نوعی امانت نزد آنهاست، احساس مسولیت اجتماعی بهتری داشته باشند و بدانند که با ارائه با کیفیت تصاویر آثارشان، نه تنها عیار مادی و معنوی آن کاسته نخواهد شد بلکه بر جایگاه و شأن مادی و معنوی اثر و نیز صاحب اثر خواهد افزود...
دوستدار اهل هنر
دکتر شهاب شهیدانی( مدرس انجمن خوشنویسان، عضو هیأت علمی دانشگاه)
........
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید