این نیز بگذرد ....
شعر مشهور" هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد-هم رونق زمان شما نیز بگذرد" از مرحوم سیف الدین محمد فرغانی شاعر مشهور قرون 7 و 8 هجری خطاب به سپاهیان مغول
خوشنویس: علیرضا عزیزی
........
........
جهت مشاهده اثر زیر با کیفیت بسیار بالا روی آن کلیک نمایید
........
خوشنویس: علیرضا عزیزی
........
سیف فراغانی
مولانا سِیفُ الدّین ابوالمَحامِد محمّد فَرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود، وی اصلاً از فرغانهی ماوراءالنهر بود که در دورهٔ سلطهٔ ایلخانان و مغولان در آسیای صغیر میزیست. وی در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت در سال ۷۴۹ هجری و در یکی از خانقاههای آقسرا وفات یافت.
رابطه با دیگر شعرا
..............
سِیف فَرغانی نسبت به سعدی(۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸–۶۷۱ هجری شمسی) ارادت تمام داشت و او را استادِ سخن مینامید و با آن استاد بزرگ نوشت و خواند داشتهاست. او در مدح سعدی شیرین سخن، قطعاتی دارد:
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن
چو بلبل در فراق گل از این اندیشه خاموشم که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن
حدیث شعر من گفتن کنار طبع چون آبت به آتشگاه زرتشت است خاکستر فرستادن
ضمیرت جام جمشید است و در وی نوش جانپرور برِ او جرعهای نتوان از این ساغر فرستادن
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر چه خوش باشد چنین لشکر به هر کشور فرستادن
[۱]
به جای سخن گر به تو جان فرستم چنان دان که زیره به کرمان فرستم
تو دلدار اهل دلی شاید ار من به دلدار صاحب دلان جان فرستم
سخن از تو و جان ز من این به آید که تو این فرستی و من آن فرستم
اگر چه من از شرمساری نیارم که شبنم سوی آب حیوان فرستم
تویی بحر معنی و من تشنهٔ تو نگویی زلالی به عطشان فرستم؟
[۲]
سیف فَرغانی چند گاهی را در تبریز گذراند و در آنجا با همام تبریزی آشنا شد.
..............
سیف و شعر
موضوع قصیدههای سیف فَرغانی که معرّف مهارت او در سخن پارسیاست، غالباً حمد خدا، نعت پیامبر اسلام و وعظ و اندرز و تحقیق و انتقاد از نابهسامانیهای زمان و نیز در استقبال و جوابگویی به استادان مقدّم بر خود چون رودکی و خاقانی و کمالالدّین اسمعیل و سعدی و همام تبریزیاست؛ خود سیف نیز اعتقاد داشت که شاعر استاد کسیاست که بتواند از عهدهٔ نظیرگویی شاعران پیش از خود برآید. سیف تنها یک بار به مدح شاهان پرداخت و آن قصیدهای در ستایش غازانخان، ایلخان مغول بود که به اسلام گروید و این آیین را در قلمرو ایلخانی گسترش داد. وی در قالبهای قصیده، قطعه، رباعی و غزل، شعر سروده است[ که از ۱۲ هزار بیت بیشتر است]؛ در قصیدههای خود ردیفهای دشوار را برمیگزید و در ترکیبات و مفردات از وارد کردن آثار لهجهٔ محلّی ابا نداشت.
وی در سخن از سبک خراسانی در قرن ششم هجری متأثر بود و به همین دلیل بود که وی را به سرزمین فَرغانه و ولایت سمرقند منتسب میداشتند. کلام او ساده و روان است، و در آن واژههای عربی کم به کار رفته است؛ هر چند گاه ترکیبهای عربی را با ترکیبهای فارسی در بعضی از شعرهای خود درهم آمیخته، و گاه نیز حتی یک مصراع را تماماً عربی آوردهاست. مانند «روی از خلق بگردان که حق در اینست که توکلّت علیالله اینست».
باورها
غزلهای سیف که شاید بیشتر متمایل به آنهاست، عادتاً وقف بر موعظهها و انتقادهای اجتماعی و بیان حقیقتهای عرفانیاست و به شاعران دیگر نیز سفارش میکنند که از مدیحهگویی پرهیز کنند و قناعت پیشه کنند یا طبع خود را به غزلگویی و ستایش معشوق یا وعظ و اندرز بگمارند.
بیان نقیصههای اجتماعی و برشمردن زشتیها و پلیدیهای طبقهٔ فاسد جامعه، در اشعار سیف دیده میشود. این نقدهای صریح و جدّی، خالی از هزل و مطایبهاست. سیف فرغانی مسلمان و از اهل سنت بود و در فقه مذهب حنفی داشت؛ در عین حال از قدیمترین سخنورانیاست که در مرثیهٔ شهیدان کربلا شعر گفتهاست. این قصیده، یکی از معروفترین واکنشهای اجتماعی اوست که خطاب به سپاهیان مغول سروده شده است:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوِم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایّام ناگهان برباغ و بوستان شمانیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام برحلق و بردهانِ شمانیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز! این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست گرد سُم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکُشت هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مُفتخر به طالعِ مسعود خویشتن! تاثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان بعداز دوروزاز آن شمانیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدّتی این گُل، ز گُلستان شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده دراین خانه مال و جاه این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپُرده به چوپان گرگ طبع! این گُرگیِ شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حُکم اوست هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان! خوشم که به نیکی دُعای سیف یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
[۳]
............
آثار سیف فرغانی
از وی دیوان اشعاری به جای مانده است که شامل بخشهای زیر است:
رباعیات
غزلها
قصاید و قطعات
تنها اثر باقیمانده از او دیوان وی است که خودش آن را گردآوری کرده است و این اثر را در دیباچهاش اینگونه معرفی کرده است:
آن خداوندی که عالم آن اوست جسم و جان در قبضه فرمان اوست
سوره حمد و ثنای او بخوان کآیت عز و علا در شان اوست
گر ز دست دیگری نعمت خوری شکر او می کن که نعمت آن اوست
بر زمین هر ذره خاکی که هست آب خورد فیض چون باران اوست
از عطای او به ایمان شد عزیز جان چون یوسف که تن زندان اوست
بر من و بر تو اگر رحمت کند این نه استحقاق ما احسان اوست
از جهان کمتر ثنا گوی ویست سیف فرغانی که این دیوان اوست
[۴]
منابع :
---- ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات در ایران. چاپ سوم. تهران: ابنسینا، ۱۳۴۲. ۴۴۸.
1-جعفر شعار، حسن انوری، گزیده قصاید سعدی|زبان=فارسی
2-سیمینساق - دیوان اشعار سیف، قطعهٔ۳۷ ـ این قصیده را برای شیخ اجل سعدی نوشت
3-از اشعار سیف: قطعه هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
4-دیباچه
..............
منبع متن بالا : از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D9%81_%D9%81%D8%B1%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C
........
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمایید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید